-
«سلمان زارع» با کسب بیشترین آرا منتخب مردم لاهیجان و سیاهکل شد + نتایج آرا
-
آماده مناظره هستم/ نماینده باید بتواند حق مردم خود را فریاد بزند/ دیگر لاهیجان و سیاهکل کارگاه کارآموزی مدیران ناتوان نخواهد بود + فیلم گفتگو
-
بازگشت دکتر «محمد زمانی» به شبکه بهداشت و درمان سیاهکل/ جایگزینی زمانی و شیری تکرار شد + تصاویر
-
برای حل مشکلات از ظرفیت جوانان بومی و نخبه بهره بگیرید + متن پیام
-
جوان سیاهکلی سرپرست جمعیت هلال احمر سیاهکل شد + سوابق و عکس
-
عضو شورای اسلامی شهر سیاهکل دار فانی را وداع کرد
-
تصویب طرح هادی روستای لیش و مجموعه روستایی مهربن و شبخوس لات
-
خدا قوت آقای سخنگو
-
همسر شهید «سجاد طاهرنیا» درگذشت + فیلم
-
«رضا نوربخش» رئیس اتاق اصناف سیاهکل شد
-
اسامی ۳۶ نامزد انتخابات مجلس دوازدهم در لاهیجان و سیاهکل منتشر شد
-
یک سیاهکلی سرپرست دانشگاه آزاد اسلامی لاهیجان شد
-
۱۱۳ نفر در حوزه انتخابیه لاهیجان و سیاهکل پیش ثبت نام کردند/ پیش ثبت نام ۴ نفر از رقبای سنتی با بیشترین رای کسب شده در ادوار گذشته حوزه انتخابیه لاهیجان و سیاهکل
-
تصادف خونین در محور سنگر به سیاهکل + عکس و فیلم
-
سرپرست آموزش و پرورش سیاهکل معرفی شد + سوابق
-
آیا ساختمان بلندمرتبه در مرکز شهر سیاهکل ساخته می شود؟!/ شهرداری و نظام مهندسی: این ساختمان بدون دریافت مجوز در حال ساخت بود!
یاده تی آدمون تی او قدیمیون *گرده کولی دپیته تا الون اوشونه دوخون
چه ببودیکون لنگه ذوغال کویرون*اوبورجی کنده سه او چاربدارون
چه ببو اوهمت او ایله جاری*دیودرراروخونه زان تا سله میون
شووون نیشتن کلاپیش با دل ه باز*قورون خوندن غزل خوندون گوتن راز
سلام عابد جان.خیلی زیبا بود.ممنون از لطفت
پسر عموی عزیز واقعا مارا بردی به آن دوران بیادماندی ، خداوند رحمت کند پدر و مادرت عزیزت را و یادش بخیر روی تلار (ایوان ) و تماشای باران و صدای باران پائیزی را. انشاا… خودت صحیح و سالم در کنار خانواده محترم تان سالهای خوشی داشته باشید .
سلام پسر عمو.وقعا یادش بخیر.ممنون از لطف تون
شعر از محمدعلی حریری تقدیم به دوست همکلاسیم وحیدخان و همه دوستان دوران مدرسه و خصوصا” دبیرستان
اولین روز دبستان بازگرد
کودکی ها شاد و خندان باز گرد
باز گرد ای خاطرات کودکی
بر سوار اسب های چوبکی
خاطرات کودکی زیباترند
یادگاران کهن مانا ترند
درسهای سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود
درس پند آموز روباه و خروس
روبه مکار و دزد و چاپلوس
روز مهمانی کوکب خانم است
سفره پر از بوی نان گندم است
کاکلی گنجشککی باهوش بود
فیل نادانی برایش موش بود
با وجود سوز و سرمای شدید
ریز علی پیراهن از تن می درید
تا درون نیمکت جا می شدیم
ما پر ازتصمیم کبری می شدیم
پاک کن هایی ز پاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم
کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستانمان از آه بود
برگ دفتر ها به رنگ کاه بود
مانده در گوشم صدایی چون تگرگ
خش خش جاروی با پا روی برگ
همکلاسیهای من یادم کنید
باز هم در کوچه فریادم کنید
همکلاسیهای درد و رنج و کار
بچه های جامه های وصله دار
بچه های دکه سیگار سرد
کودکان کوچک اما مرد مرد
کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بود و تفریقی نبود
کاش می شد باز کوچک ميشديم
لا اقل یک روز کودک می شدیم
یاد آن آموزگار ساده پوش
یاد آن گچها که بودش روی دوش
ای معلم نام و هم یادت به خیر
یاد درس آب و بابایت به خیر
ای دبستانی ترین احساس من
بازگرد این مشقها را خط بزن
ارادتمند دوست و برادر بزرگوارم جناب آقای غلامرضا حاجی پور
سلام آقای حسنی من مجتبی مهدوی هستم.یادداشتتان را خواندم.خیلی جالب بود .
ممنون مجتبی جان.موفق باشی
با تشکر از همکار خوبمان که با قلم شیوایشان ما را به ان دوران سی سال قبل بردند هنوز با گذشت بیش از بیست وهشت سال تدریس در مدارس هنوز هم دانش اموزان ابتدایی را که در مدرسه می بینم حسرت می خورم وامکانات انان را باامکانات سی وپنج سال قبل که دانش اموز بودیم مقایسه می کنم بغضم میگیرد که از همه امکانات محروم بودیم ولی همیشه سعی میکردیم خوب درس بخوانیم با وجود داشتن سپاه دانش که از دانش انروز کمتر بهره مند بودند و با وجود داشتن باغ چای – شالیزار – نوغان – مرغ و جوجه و… که خیلی از اوقات ما می بایست صرف رسیدگی به انان می شد ولی هیچگاه این مسایل را بهانه قرار نمی دادیم والان که دانش اموزان را می بینیم که همه تلفن همراه رایانه و با بهترین کفش و لباس ولی متاسفانه توجهی به درس ندارند افسوس می خورم.
زندگی لحظه های کنار هم بودن ماست.قدر ان را بدانیم.شاید فردایی نباشیم.ممنون از استاد گرانقدرم.
یادم هست در عهد کودکی در آن پاک دوران شور و شوق و بی غمی، معلم در سر کلاس درس چنین گفت:”هرچه از پاییز میدانید را بنویسید؟”
آری ای معلم تو این را گفتی و دیگر هیچ نگفتی و من هیچ ننوشتم. نگاه غمآلودت پنجره را درنوردید، حیاط مدرسه را کاوید و بر تکدرخت سپیدار زرد و قهوهای خیره ماند و من هیچ ننوشتم و تو هیچ نگفتی.
اما امروز میخواهم از پاییز بنوسیم، میخواهم از نگاه تو بنویسم و معنایش کنم ، بیا بیا و پای قلمام بنشین که استاد روزگار پاییز را با قلم درد بر لوح دلم نگاشت.
پاییز لحظه غروب خورشید است. پاییز موسم کوچ پرستوهاست،پاییز اشک برگ بوستان است در هجر بهار.پاییز غم انگیز ترانه جویبار گذران است. پاییز مهرگان مهر و ماتمکده درد است. پاییز واپسین نفس های روزهای دلتنگی است……………
متن کامل این مقاله رو دارید بفرستید؟؟من سالهاست دنباله مقاله پاییز میگردم…
یادم هست در عهد کودکی در ان پاک دوران شور و شوق بی غمی
لطفا اگه دارید برام بزارید از بس دوسش داشتم خیلی جاهاشو حفظم لطفا برام بفرستید میخوام بخونمش همیشه
عالی بود استاد عزیزم مثل همیشه خوب و پر معنا!
نکته:از اجناس ساخت ایران برای فرزندانتون بخرید….
به عمه و عمو و خاله و ….هم بگید؛هدیه باید از جنس ایرانی باشه!
ممنون
با سلام ,
چه شتابان است ساعتهادر روزهاوچه زود می گذرد روزها در ماه وچه زودبه پایان می رسد ماههادرسال وچه پرشتاب است سالهادر عمر .مدرسه,کتاب, کلاس,همکلاسی….چه واژه های زیبایی, یادروزهای دوران مدرسه بخیر
آقای حسنی متن زیبای شما را خواندم به یاد خاطرات دوران کودکی ومدرسه ام افتادم
فرا رسیدن ماه مهر وشروع دلنشین درس ومدرسه را به شمامعلم دلسوز ومهربان تبریک گفته واز خداوند منان سال تحصیلی پر خیر برکتی را برای شمامسألت دارم.
اقا وحید عزیز از مطالب زیبای شما استفاده کردیم. همیشه سلامت باشید
اقای حسنی نوشته های شمارا در سایت مطالعه میکنم خیلی جذاب مینوسید ممنونم اما واقعا این نوشته مارو به حال وهوای روزهای مدرسه برد طوری که روی میز کارم بودم و 3بار این نوشته را خواندم و به دوران کودکی سفر کردم امیدوارم موفق باشی
باز گرد ایی روزهای کودکی….. باز گرد ای کودکیها اندکی
باز گرد تنهاییم را خط بزن …… دفتر رسواییم را خط بزن
با غم ننوشته ام حرف بزن….. با دل آشفته ام حرفی بزن
اولین استاد من یادم نکرد…..سینه هم یادی زاستادم نکرد
گرچه با پاییز یاران مرده ام ….. تلخ با خاطرا تم زنده ام
ای دبستان ادب آباد شو ….. کودک تنهاییم آزاد شو
اقا حسین،آقا فاضل واستاد ارجمندم شاعر دلسوز استاد اصغری ، از لطف شما عزیزان ممنونم.
بسیار جالب بود اقای حسنی من همیشه از شما به عنوان یه استاد نمونه یاد میکنم امیدوارم همیشه سربلند باشی ارادتمند شما محمد احمدی
از همکار ارجمندم جناب آقای حسنی تقدیر و تشکر می نمایم از این که مطالب ارزنده ای را بیان نمودند و خاطرات دوران دانش آموزی را برایمان تداعی نمودند امیدوارم همیشه موفق باشید.
جالب بود…
…..
کودکی هایم در کنار تصمیم کبری آرمیده اند وشوق ذوق گرفتن نمره بیست روی دستهای ترک خورده ام ماسیده است . وحید جان ممنونم ویاد وخاطره تمام همکلاسیهای هنرستان باهنر سیاهکل رشته حسابداری سالهای 71تا 75 بخیر ویاد استاد ودبیر ارجمند آقای پور امیری “حدیثی “شجاعی ” یحیی علیخواه”علی نیا “و………..گرامی باد
فرشید مرادی از تهران