• صفحه اصلی
  • تبلیغات در سایت
  • گیلان
  • سیاهکل
  • دیلمان
  • روستاها
  • ورزشی
  • سیاسی
  • چندرسانه ای
  • مسیر گردشگری دیلمان
  • درباره ما
    • صفحه اصلی
    • تبلیغات در سایت
    • گیلان
    • سیاهکل
    • دیلمان
    • روستاها
    • ورزشی
    • سیاسی
    • چندرسانه ای
    • مسیر گردشگری دیلمان
    • درباره ما
  • صفحه اصلی
  • تبلیغات در سایت
  • گیلان
  • سیاهکل
  • دیلمان
  • روستاها
  • ورزشی
  • سیاسی
  • چندرسانه ای
  • مسیر گردشگری دیلمان
  • درباره ما
سه شنبه ۴ مهر ۰۲ - ساعت ۱۵:۴۶:۳۳
تاریخ انتشار خبر: ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵
ساعت انتشار خبر: 11:19 ب.ظ

تله سوم پرورش اصلاح‌طلبان تا مرز فتنه

پایگاه خبری درسیاهکل (DarSiahkal.ir)

به قلم: حسین عزیزی آسیابر

یادداشت فوق یک نظر شخصی و یادداشت سلیقه ای نبود و در واقع بازخوانی تاریخ معاصر ایران است لذا اگر کسی خود را به این تفکرات نزدیک دید لازم است هویت و گذشته این تشکیلات را بشناسد امیدوارم با آشنایی و علم بیشتر تفکرات خود را قوام دهیم.

درسیاهکل/حسین عزیزی آسیابر: می دانیم که اصلاح‌طلبان در چهار انتخابات پی‏درپی (هفتمین انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۶، اولین انتخابات شوراهای شهر در سال ۱۳۷۷، ششمین انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۷۸ و هشتمین انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۰) به پیروزی دست یافتند و توجه تحلیلگران مسائل سیاسی و اجتماعی ایران را به خود جلب کردند، اما پس از این، مقبولیت اجتماعی خود را از دست دادند و شکست‏های تکان‏دهنده و مستمری را در چندین انتخابات بعدی (دومین انتخابات شوراهای شهر در سال ۱۳۸۱، هفتمین انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۲ و نهمین انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴) تجربه کردند.

متن حاضر به تحولات یاد شده از این زاویه می‏نگرد که پیروزی ها و شکست های اصلاح‌طلبان دارای چه علل و ریشه‏ های جامعه ‏شناختی بوده است؟ به بیان دیگر می خواهیم سری بزنیم به لایه های پنهان و پشت پرده های جریان اصلاح طلبی، آن هم از زبان اینجانب که از نزدیک و رو در رو با رهبران فکری این جریان گفتگو کردم و مستحضر باشید که نقدهای ذیل به نظر این عزیزان رسیده و گر چه شاید تلخ اما تایید هم شده است.
روشن شدن ماهیت اعتقادی و ایدئولوژیک اصلاح‌طلبان هدف این یادداشت است. پرسش اصلی یادداشت حاضر این است: چه علل و زمینه‏ هایی موجب پیدایش اصلاح‏طلبان در حاکمیت و روی آوردن مردم ایران به آنها در سال ۱۳۷۶ در جریان انتخابات ریاست جمهوری، و روی گرداندن مردم از آنها در انتخابات سال ۱۳۸۴ شد؟
از نظر ماهیت، ایدئولوژی اصلاح‌طلبان دارای شکاف و فاصله معناداری با ایدئولوژی انقلاب اسلامی بودند و علت اصلی و عمده روی آوردن مردم ایران به اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶، ناخشنودی و عدم رضایت جمعی آنها از سیاست‏های دولت سازندگی در سه حوزه سیاست، اقتصاد و فرهنگ بود. جریان اصلاح‏طلبی از آن‏رو که نتوانست مطالبات و خواسته‏ های عمومی جمعی مردم ایران را برآورده سازد، و همچنین به سبب برخی عوامل دیگر، از جمله چالش‏ها و تنش‏های درونی میان حاملان این جریان، از رونق افتاد. پیروزی اصلاح‏طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶، به عنوان نشانه و شاخص فراز و ظهور آنها معرفی شده، و شکست در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴، معیار فرود و سقوط دانسته می شود .
توصیف هویت فکری اصلاح‌طلبان:
پیش از بیان اشتباهات بزرگ اصلاح‌طلبان، باید دریابیم که هویت فکری اصلاح‌طلبان چه بوده است؟ اصلاح‌طلبان چه تعریفی از «اصلاحات» داشته و تلقی و برداشت آنها بر چه «بنیان‏های فلسفی و اعتقادی» استوار بوده است؟ اگر بتوانیم به چنین شناخت و درکی از اصلاح‌طلبان دست یابیم، آن‏گاه می‏توانیم به این پرسش نیز پاسخ بدهیم که: آیا رویکرد اصلاح‌طلبان در امتداد رویکرد انقلاب‏ اسلامی و امام ‏خمینی قدس‏ سره قرار داشته یا انحراف‏ از آن بوده است؟ نخست باید به این واقعیت توجه کنیم که اصلاح‌طلبان با وجود اشتراکات و همسویی ‏های روشن نظری و عملی، در برخی از رویکردها، با یکدیگر اختلافات عمیقی داشته‏ اند. به بیان دیگر، اصلاح‏طلبی هیچ‏گاه یک «جریان معرفتی و سیاسی همگون و یکدست» نبوده، بلکه دست‏کم کنشگران و حاملان اصلاحات، در دو طیف قرار می‏گیرند:
اول. طیف «اصلاح‌طلبان سنتی» که شکاف فکری کمتری با رویکرد انقلاب اسلامی و امام خمینی قدس‏ سره دارند و عمدتا «مجمع روحانیون مبارز» را دربر می‏گیرد.
دوم. طیف «اصلاح‌طلبان سکولاریست» که جریان افراطی و تندرو اصلاحات را تشکیل می‏دهد و شامل احزابی از قبیل «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی»، «جبهه مشارکت ایران اسلامی» و همچنین بسیاری ‏از روشن‏فکران ‏اصلاح‏طلب‏ ((حلقه ‏کیان)) را شامل ‏می‏ شود.
اگرچه هر دو گروه در دهه اول انقلاب (دهه شصت)، دارای تفکرات چپ‏گرایانه تندی بوده ‏اند، اما پس از خانه ‏تکانی در اندیشه‏ ها و افکار خود در سال‏های پایانی این دهه، رویکردهای کاملاً متفاوتی را برگزیدند؛ به ویژه طیف دوم که تندروهای تجدیدنظرطلب، ساختارشکنان، لیبرال‏های تندرو، و چپ‏های جوان نیز خوانده شده ‏اند و دامنه و عمق تجدیدنظرطلبی خود را در اصول و ارزش‏های انقلاب اسلامی بسیار گسترش دادند و تقریبا در نقطه مقابل تفکرات خود در دهه شصت قرار گرفتند! ”در این یادداشت این مدعا به اثبات خواهد رسید”
با وجود اینکه محمد خاتمی عضو «مجمع روحانیون مبارز» بود و در هفتمین انتخابات ریاست جمهوری، از حمایت‏های گروهی و حزبی آنها برخوردار شد، تعلّق خاطر بیشتری به طیف سکولاریست‏ها داشت. وی در طول دوران اصلاحات، همواره از فعالیت روزنامه ‏های زنجیره ‏ای (که وابسته به این طیف بودند) پشتیبانی کرد و در نهمین انتخابات ریاست جمهوری، از کاندیدای آنها (مصطفی معین) دفاع کرد، نه از کاندیدای طیف سنتی (مهدی کروبی). خاتمی همواره در نشست‏ها و همایش‏های گروه‏ها و احزاب سکولاریست شرکت کرد و یا آنها را به دیدار پذیرفت.
نکته دیگر اینکه طیف سکولارها پس از دوم خرداد، به سرعت توانستند این تحول را به نفع خود مصادره کنند و ادعای نمایندگی کلّیت آن را مطرح سازند، به صورتی که طیف سنتی به حاشیه رانده شد. بدین سبب، از زاویه نگاه طیف دوم (طیف اصلاح‌طلبان‏ سکولاریست)  اید اصلاحات‏ را شناخت.
میدانید که اصلاح‏طلبی در یک تعریف کلی عبارت است از: جنبشی اجتماعی در حوزه‏ های سیاسی، اقتصادی و یا فرهنگی که بر مبنای کنش مشترک و جمعی گروهی از افراد برای دست‏یابی به هدف یا اهدافی شکل می‏گیرد. اما این تعریف کلی، مضمون و رویکرد اصلاح‏طلبی را روشن نمی‏سازد؛ زیرا اساسا مضمون و رویکرد آن با رجوع به مصادیق عینی و اجتماعی مشخص می‏شود. بنابراین، برای شناخت مضمون و رویکرد اصلاح‌طلبان و اصلاح‏طلبی مورد نظر این یادداشت باید دیدگاه‏ها و عملکرد حاملان و عاملان آن را مطالعه نمود. با اینکه اصلاح‌طلبان طی هشت سال (۱۳۷۶ـ۱۳۸۴) در حاکمیت سیاسی حضور داشتند و بخش‏های مهمی از آن را به تصرف خود درآوردند، ((اما آنها هیچ‏گاه به صورت دقیق، مشخص نکردند که مراد آنها از «اصلاحات» چیست)) حتی پس از سپری شدن این دوره نیز معنای «اصلاحات» در هاله ‏ای از ابهام باقی ماند و نظر واحد و رأی روشنی درباره آن ابراز نشد. هنوز هیچ تعریف مشخص و مشترکی از اصلاح‏طلبی در میان نیروها و کنشگران مدعی آن، وجود ندارد. این نقیصه بزرگ، آن‏گاه بیشتر خودنمایی می‏کند که به یاد بیاوریم بیش از ده سال (یک دهه) از دوم خرداد به عنوان آغاز جنبش اصلاح‏طلبی مدرن ایران می‏گذرد، اما در تمام این مدت، هیچ فرد، مقام، دولتمرد، نماینده مجلس، روشنفکر و حزبی، کمترین تلاشی برای ارائه یک تعریف روشن از این واژه و رایزنی برای جلب توافق تمام یا لااقل بخشی از آنهایی که خود را اصلاح‏طلب می‏خوانند، بر سر آن انجام نداده و به نظر هم نمی‏آید چنین اراده ‏ای در درون این جریان وجود داشته باشد.
اهداف اصلاح‌طلبان چه بود؟ آیا آنها تنها به دنبال جایگزینی مسئولان و تعویض افراد بودند یا درصدد تغییر ساختار نیز بودند؟ اهداف اصلاح‏طلبی چه روش‏هایی را برمی‏تابید؟ سؤالاتی از این دست، دارای پاسخ‏های متنوع و متعارضی است؛
((چراکه اصلاح‌طلبان حتی درباره معنای اصلاح‏طلبی و اصلاحات، با یکدیگر توافق نداشتند!))
سعید حجاریان، کسی که او را به عنوان «مغز متفکر اصلاحات» می‏شناسند، معتقد است:
اصلاح‏طلبی درجاتی دارد!! خیلی‏ ها معتقدند که هنوز تعریف دقیقی از اصلاحات ارائه نشده است. ایشان مکتوب کرده اند که در تعریف شخص من، اصلاحات کاملاً با مفهوم دموکراتیزاسیون همپوشانی می‏کند. اصلاحات دنبال کردن پروژه دموکراتیک‏سازی است. حالا بعضی‏ها تندتر و عده ‏ای کندتر این اهداف را پی می‏گیرند. وی می‏گوید:
ما در صد سال اخیر این دو راه را داشتیم: راه جمهوریت و راه مشروطیت. آنها در جایی به هم رسیده‏ اند که آن دوم خرداد است؛ یعنی دوم خرداد، ترکیبی از آن دو بوده است. از یک طرف، جمهور را به صحنه کشاند با فشار آن بیست میلیون رأی از پایین، و از طرف دیگر هم، نخبگانی پیرامونی شده در مقابل قدرت مطلقه، آلترناتیوی را مطرح کردند. بنابراین، غایت اصلاح‏طلبی ـ دست‏کم از نظر برخی از اصلاح‌طلبان ـ معطوف به مفاهیمی از قبیل دموکراسی، جمهوریت و مشروطیت بود. تا اینجا می‏توان قضاوت کرد که اصلاح‏طلبی تنها دربردارنده پاره اندکی از اهداف و آرمان‏های انقلاب اسلامی بود و پاره‏ ای جدی ‏تر و محوری ‏تر آن را به فراموشی سپرد. اما باید دید که آیا همین هدف تک‏ ساحتی (دموکراسی‏ خواهی) نیز از نظر درون‏مایه و محتوا با تفکر و ارزش‏های انقلاب اسلامی همخوان و منطبق بود یا اینکه برداشت‏هایی از آن عرضه می‏شد که با تفکر سیاسی انقلاب اسلامی و امام خمینی قدس ‏سره ضدیت داشت؟ بعد از دوم خرداد ۷۶ است که حاکمیت در ایران به طور کامل به دو بخش تفکیک می‏شود. یک بخش ریشه مشروعیت خود را در خواست و رضایت مردم جست‏جو می‏کند و خود را در مقابل نهادهای مدنی برخاسته از فرایندهای دموکراتیک مسئول می‏داند و از این‏رو، مشارکت خودجوش و از پایین سازمان ‏یافته را در عرصه سیاست جست‏وجو می‏کند. این بخش به تدریج توانسته است تمامی نهادهایی را که به طور مستقیم توسط مردم انتخاب می‏شوند، مانند ریاست جمهوری، مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر را در اختیار بگیرد.

اما بخش دیگری از حاکمیت، هم در تئوری و هم در عمل، بر انتصاب از سوی شارع تأکید می‏کند و مشروعیت خود را بر نوعی انشاء نیابت و فرمان حکومتی از جانب معصوم علیه‏السلام استوار می‏سازد. با این بیان، کاملاً روشن می‏شود که مقصود از اصلاح‏طلبی و دموکراتیزاسیون، زدودن منشأ و خاستگاه دینی نظام سیاسی و نشاندن تلقی عرفی و سکولاریستی به جای آن است. در این حال، جمهوری اسلامی از نظر منبع تحصیل مشروعیت سیاسی، وابسته به «مردم» است نه «خداوند». از این‏رو، لازمه تحقق دموکراسی موردنظر اصلاح‌طلبان، «سکولاریسم» است. ناگفته پیداست که این نظرگاه، کاملاً با آرمان انقلاب اسلامی و تفکر سیاسی امام خمینی قدس ‏سره در تضاد است. تفکر اصلاح‌طلبان دیگر نیز بر سکولاریسم مبتنی بود: مبنای فقهی ـ کلامی در مسائل و موضوع‏های سیاسی، متعلق به دنیای گذشته است. در آن دنیا، مناسبات سیاسی انسان‏ها مبتنی بر تابعیت مردم از حاکم یا عادل یا ظالم بوده است. در آن دنیا، حقوق اساسی انسان‏ها مطرح نبوده و ظلم و عدل هم معنای دیگری داشته است. عدل در آن دوران معنایی فردی و مبهم داشته است و عدل به آن معنا، به هیچ وجه نمی‏تواند اساس سازمان‏دهی اجتماعی و سیاسی دموکراتیک قرار گیرد. یکی دیگر از افراد وابسته به این طیف می‏گوید: «فقه توانایی پاسخ‏گویی به معضلات داخلی و خارجی را ندارد.»!!
اصلاح‌طلبان به منظور دست‏یابی به جامعه دموکراتیک و سکولاریستی موردنظر خود، چاره ‏ای جز استحاله ماهیت نظام سیاسی نداشتند. از این‏رو، به اقدامات ذیل مبادرت ورزیدند:

اول. تلاش کردند تا از انقلاب اسلامی، تفسیری دموکراتیک عرضه کرده و غایت انقلاب اسلامی را ـ که اسلام و اجرای احکام اسلامی بود ـ «دموکراسی» معرفی کنند: جریان انقلاب ۱۳۵۷ یک جریان دموکراتیک بود و بر اساس آرای مردم، نظام جمهوری اسلامی برقرار شد. از این‏رو، انتخابات ۱۳۷۶، دنباله انقلاب ۱۳۵۷ و واکنشی علیه گرایش‏های غیر دموکراتیک بود.
دوم. نظریات سیاسی امام خمینی قدس‏ سره را یا تحریف و تفسیر به رأی کردند و یا آنها را تاریخمند و خاص شرایط اجتماعی و سیاسی دوره حیات ایشان معرفی نمودند.
سوم. اصرار ورزیدند که اصولی از قانون اساسی باید مورد تجدیدنظر قرار بگیرد:
خواسته محوری امروز به عنوان یکی از مهم‏ترین شاخص‏ها و روش‏های اصلاح‏طلبی، همه ‏پرسی درباره قانون اساسی کنونی و اصول آن و اصلاح قانون اساسی است.
چهارم. تقلبات گسترده در نهاد های قدرت برای رسیدن به خواسته های فوق مانند تقلب و وارونه نمایی انتخابات مجلس ششم که متاسفانه بر اساس شواهد حوزه انتخابیه لاهیجان و سیاهکل نیز از این قائده مستثنی نبود ((هرگاه لازم باشد مستند و قابل اثبات است. البته پیروز آن انتخابات شاید خودش هم فکر نمیکرد که ابعاد آن تخلفات اینقدر گسترده باشد و صرفا بازی خورده جریان اصلاحات بود))
بدین‏ سان، پر واضح است که پروژه اصلاح‏طلبی، «بازگشت به انقلاب» یا «تکمیل مسیر انقلاب» نبود، بلکه در حقیقت، منحرف ساختن نظام سیاسی و اجتماعی از مسیری بود که انقلاب اسلامی و امام خمینی قدس ‏سره ترسیم کرده بود. تفکر و عملکرد اصلاح‌طلبان نه تنها در چارچوب اصول و ارزش‏های انقلاب اسلامی قرار نداشت، بلکه به واسطه آراء و عملکرد سکولاریستی اصلاح‌طلبان در دوره هشت‏ ساله حاکمیت ایشان، انقلاب اسلامی متحمل ضربه ‏ها و خدشه‏ های دردناکی گردید:
طی این سال‏ها، با بهانه‏ های مختلف، علاوه بر مبانی و اصول انقلاب، از جمله حکومت دینی، ولایت فقیه، قانون اساسی، استکبارستیزی، استقلال و…، ارکان و نهادهای قانونی نظام از رهبری و شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام گرفته تا سپاه و بسیج و صدا و سیما و شورای عالی انقلاب فرهنگی در معرض شدیدترین تهاجمات سیاسی و مطبوعاتی جریان تجدیدنظرطلب و رادیکال قرار داشتند. معضل نظری و فکری اصلاح‌طلبان، «اتکای مطلق آنها بر نظریات علوم اجتماعی سکولار غرب» بود. همین امر سبب دورافتادگی آنها از واقعیت‏های جامعه ایران و سرانجام، ناکامی و در آینده سقوط آنها خواهد گردید.
تبیین علّی پیدایش اصلاح‌طلبان
باید به این پرسش پاسخ دهیم که چه عللی موجب گردید تا اصلاح‌طلبان بتوانند توجه افکار عمومی را به سوی خود جلب کنند و با پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ و انتخابات بعدی، به حاکمیت سیاسی دست یابند؟
بنده بر این باورم که «پیدایش اصلاح‏ طلبی»، پدیده‏ ای تک ‏علتی نیست و نباید در تبیین آن، بر روی عامل و علت خاصی متمرکز شد و از علل دیگر غفلت ورزید. اصلاح‏طلبی و ظهور اصلاح‌طلبان معلول اثرگذاری علّی مجموعه ‏ای از عوامل پیچیده اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است. حتی شاید بتوان دست‏یابی اصلاح‌طلبان به قدرت سیاسی را حلقه ‏ای و پاره‏ ای از فرایند اجتماعی کلان‏تری تصویر کرد:
به واقع، اصلاحات در آغاز دهه ۷۰ در سه عرصه دنبال می‏شد. اول، رفرم دینی که نماینده آن دکتر سروش بود. ایشان با نگارش مقاله قبض و بسط و ادامه آن و با بیان این مسئله که سقف شریعت بر ستون معیشت بنا شده است، در جامعه واکنش برانگیخت و آغاز یک رفرم دینی را موجب شد. زمینه دیگر رفرم در زمینه اقتصاد صورت گرفت که رئیس ‏جمهور وقت آقای هاشمی رفسنجانی آن را نمایندگی می‏کرد. او اعتقاد داشت که اقتصاد ایران بسیار زیاد دولتی است و لذا بازار ملی در چنین بستری نمی‏تواند شکل بگیرد. از این رهگذر، برنامه تعدیل اقتصادی را مطرح کرد و یک رفرم اقتصادی پیش گرفت. اصلاحات سیاسی نیز زمینه دیگر این رفرم بود که البته کم‏رنگ‏تر از دیگر زمینه‏ ها بود که روزنامه «سلام» و هفته‏نامه «عصر ما» و نیز اعضای مرکز تحقیقات استراتژیک آن را دنبال می‏کردند. این دسته خواستار این بودند که مبانی جمهوریت را در ایران تعیین کنند؛ چراکه احساس می‏کردند انقلاب از جمهوریت فاصله گرفته است.
در اینجا به برخی از علل اصلی و عمده در این زمینه اشاره می‏شود:

۱٫ تعمیق شکاف طبقاتی در اثر سیاست اقتصادی

دولت سازندگی

در ابتدا باید به این واقعیت اشاره شود که به نظر بسیاری از صاحب‏نظران، رویکرد دولت سازندگی در حوزه ‏های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، یکی از عوامل مؤثر به قدرت رسیدن اصلاح‌طلبان بود، به گونه‏ ای که «نتیجه دولت بازسازی (دولت سازندگی)، به وجود آمدن دولت لیبرال نوسازی (دولت اصلاحات) بود.» در واقع، روی آوردن افکار عمومی به اصلاح‌طلبان، به معنای «نه» گفتن به سیاست‏های دولت سازندگی بود. برخی از اصلاح‌طلبان نیز این واقعیت را پذیرفته ‏اند:
واقعیت این است که نمی‏توان گفت که تمام بسترهای لازم برای شکل‏ گیری، استقرار و امتداد گفتمان اصلاحی در جامعه فراهم بود. روی آوردن بسیاری به اصلاحات به خاطر نگاه سلبی به گفتمان رقیب بود. بدون اینکه زیربناها و بستر فکری و فرهنگی را فراهم کرده و توانسته باشیم میان انگاره‏ های سنتی و مفاهیم مدرن، رابطه ‏ای برقرار کنیم، خواستیم که دنیایی‏ نو و مدرن‏ داشته‏ باشیم.

از جمله سیاست‏های دولت سازندگی که موجب شکل‏ گیری نارضایتی عمومی از آن دولت شد، سیاست اقتصادی آن دولت بود. دولت سازندگی به دلیل استقراض‏های خارجی فراوان، مجبور به اطاعت از دستورالعمل‏های اقتصادی برخی نهادهای مالی بین‏ المللی از جمله بانک جهانی بود. یکی از این سیاست‏ها، سیاست «تعدیل اقتصادی» بود که هسته مرکزی تفکر اقتصادی نخبگان دولت سازندگی را نیز تشکیل می‏داد. سیاست تعدیل اقتصادی مبتنی است بر سازوکار بازار آزاد و رقابتی که خود دربردارنده ضرورت عدم مداخله دولت در اقتصاد است. ممنوعیت قیمت‏گذاری توسط دولت یا رهاسازی قیمت‏ها، رفع محدودیت‏های تجارت خارجی، آزادی سرمایه‏ گذاری خارجی، حذف یارانه‏ ها، خصوصی‏ سازی اقتصاد و واگذاری خدمات و شرکت‏های دولتی به بخش خصوصی و… در زمره راه‏کارهای پیشنهادی این الگوی اقتصادی است. برنامه اول توسعه اقتصادی جمهوری اسلامی ایران برای مقطع ۱۳۶۸ـ۱۳۷۲ در سال ۱۳۶۸ به تصویب مجلس چهارم رسید، اما پس از مدتی، برنامه تعدیل اقتصادی از سوی دولت، تدوین و از سال ۱۳۶۹ به اجرا گذاشته شد.
اگرچه تلاش‏های اقتصادی دولت منجر به بهبود برخی شاخص‏های اقتصادی، بازسازی برخی از خرابی‏های ناشی از جنگ تحمیلی و ایجاد زیرساخت‏های اقتصادی در کشور گردید، اما از سوی دیگر، تشدید «شکاف و فاصله طبقاتی»، بزرگ‏ترین پیامد منفی اجرای این سیاست بود. در واقع، حلقه مفقوده در سیاست اقتصادی یاد شده، «عدالت» بود:
بعد از جنگ، همان سوسیالیسم [دهه شصت] تبدیل به سرمایه ‏داری وحشتناک شد و یک نوع سرمایه‏ داری مکانیکی به نام تعدیل اقتصادی به وجود آمد؛ یک نوع لیبرالیسم بی‏ سر و ته، یک نوع لیبرالیسم افسار گسیخته. سیاستی که اگر نصف آدم‏ها بمیرند چندان اتفاقی نمی ‏افتد. شرایط طوری شد که یکی از مسئولین سازمان برنامه و بودجه در آن زمان گفت: «تاکنون شهدای جنگی داشتیم و از این به بعد باید شهدای اقتصادی داشته باشیم!» یعنی یک عده از گرسنگی بمیرند! معنای سیاست تعدیل اقتصادی همین بود! در سیاست تعدیل اقتصادی، عدالت عملاً بی‏معناست. فقط بحث آزادی اقتصادی است و آزادی تام.
دلیل گذار از سوسیالیسم در دهه شصت به لیبرالیسم در دهه هفتاد در ایران، رخ دادن همین تحول در سطح جهانی و تک قطبی شدن دنیا بود. در اثر فروپاشی بلوک شرق و زوال قدرت سوسیالیسم، لیبرالیسم به ایدئولوژی یکه ‏تاز در دنیا تبدیل شده بود. چنین وضعیتی، نارضایتی توده ‏های مردم، به ویژه طبقات ضعیف را به همراه داشت: «با گرایش به سرمایه ‏داری، حامیان تهی‏دست در بین طبقات پایین قدیم، پراکنده شدند. مسئولیت انفعال سیاسی این‏گونه اقشار را باید در سیاست‏های اقتصادی تورم ‏زا و محنت‏ افزای اخیر یافت.
۲٫ تک‏ساحتی بودن دولت سازندگی؛ غفلت از فرهنگ
دغدغه اصلی دولت سازندگی، دست‏یابی به «توسعه اقتصادی» بود، به صورتی که بر اساس تحلیل محتوای انجام شده در گفتارهای رئیس‏ جمهور دولت یاد شده، این مقوله بیشترین فراوانی را در سخنان او دارا بوده است. در اثر قرار گرفتن «اقتصاد» در متن و مرکز دغدغه‏ های دولت سازندگی، حوزه ‏های «سیاست» و «فرهنگ»، حاشیه‏ نشین و پیرامونی شدند.
سیاست فرهنگی در این دوره از دو ویژگی‏ برخوردار بود:

اول. امری کم ‏اهمیت و فرعی قلمداد می‏شد.

دوم. بیشتر بر منع و سلب استوار بود تا برنامه ‏ریزی اثباتی و خلّاقیت و راه‏گشایی اسلامی به منظور هدایت فرهنگ عمومی. اقتصاد محوری و بی‏ تفاوتی نسبت به نهادینه‏ سازی و درونی‏ کردن باورها و ارزش‏های اسلامی سبب گردید ذهنیت و ارزش‏های افراد جامعه، بخصوص نسل سوم انقلاب، تغییر کرده و سمت و سوی دیگری بیابد. به تدریج، میان نگرش‏ها و گرایش‏های بخش‏های وسیعی از جامعه و باورها و ارزش‏های اسلامی، بیگانگی و فاصله ایجاد شد:
جوانان پس از جنگ به تدریج از تبلیغات و تولیدات فرهنگی دستگاه‏ های رسمی خسته شدند و بیشتر مصرف‏ کننده تولیدات فرهنگی پاپ بودند که در فیلم‏های ویدئویی و نوارهای کاست موسیقی منعکس می‏ شد و در بازار داغ و غیررسمی فرهنگ رواج داشت، لذا به رغم تبلیغات و تربیت رسمی، آنان به دنبال سبک‏های دیگری از زندگی (یعنی سبک‏های دیگری از فکر کردن، حرف زدن، تفریح کردن، لذت بردن، دوست داشتن، لباس پوشیدن و غذا خوردن) رفتند. پیدایش اکثریت فکری جدید که از سیاست‏های اصلاح‌طلبانه خاتمی حمایت کردند و او را برگزیدند، ریشه در عوامل فرهنگی و معرفتی متعددی داشت:
در پیدایش این اکثریت فکری تازه، عملکرد سیستم، تعارض‏هایی که میان عمل و آرمان مشاهده شده، دخل و تصرف در زندگی خصوصی و واکنش به آن، تغافل از نیازهای مختلف، از میان رفتن حالت بسیج سیاسی که به واسطه انقلاب و جنگ پیدا شده بود، پیدایش حالت آنومی و از هم‏ گسیختگی به ویژه در میان اقشار جوان‏تر، کم ‏بها دادن به نقش مردم و اراده عمومی، تحول نظام از تکیه بر ایدئولوژی و مشروعیت بر نظم و امنیت و غیره همگی تأثیر داشته ‏اند. وضعیت فرهنگی نابسامان در دانشگاه ‏ها و در میان دانشجویان، نگران‏ کننده ‏تر از دیگر موقعیت‏ها و اقشار بود. دانشجویان از یک‏سو، نسل جوانی بودند که درک و شناخت دقیقی از انقلاب اسلامی و ارزش‏های آن نداشتند و از سوی دیگر، متأثر از افکار و نظریات روشن‏فکران و استادان دگراندیش بودند. همین امر سبب گردید که دانشجویان به یکی از قوی‏ترین پایگاه ‏های اجتماعی اصلاح‌طلبان تبدیل شوند و نقش قابل توجهی در دست‏یابی آنها به قدرت سیاسی ایفا کنند. دو میلیون دانشجوی مراکز آموزش عالی پراکنده در سطح کشور، گروه مرجع مهمی به شمار می‏ آمدند که می‏ توانستند در شکل‏دهی به رأی مردم، نقش بسزایی ایفا کنند.
نظام آموزشی در مدارس و دانشگاه ‏ها، فاقد سازوکار پرورشی و تربیتی کارآمد و مشخصی بود. در نتیجه، نتوانست ارزش‏های انقلاب اسلامی را در ذهن و دل نسل جوان، تثبیت و درونی کند. از این‏رو، تغییر هنجارها و ارزش‏ها در میان تحصیل‏کردگان، به ویژه دانشگاهیان، نباید موجب شگفتی شود. «آرمان جنبش دانشجویی پس از ۱۳۶۸ تحول عمده‏ ای یافت. در حالی که پس از آن بر اسلام‏ گرایی تأکید می‏رفت، از آن پس عدالت‏ طلبی، قانون‏گرایی و آزادی‏خواهی آرمان‏های اصلی آن را تشکیل داده‏ اند.» این در حالی است که در منطق نظری و فکری اسلام، مهم‏ترین رسالت حکومت اسلامی، تلاش در راستای محقق ساختن «فرهنگ اسلامی» (که ارزش‏های فکری و رفتاری اسلامی را دربر می‏ گیرد) است. حتی در آنجا که میان فرهنگ اسلامی و رفاه مادی، تزاحم و تعارضی پدیدار می‏ شود، باید برای فرهنگ اسلامی، اولویت و اصالت قایل شد. برخلاف این دیدگاه، دولت سازندگی از یک‏سو، «توسعه اقتصادی» را در صدر دغدغه‏ های خود نشاند و از سوی دیگر، چاره و اندیشه‏ای ایجابی و عالمانه برای تثبیت و نشر فرهنگ اسلامی نپروراند.
۳٫ دوگانگی‏ها و تناقض‏های ارزشی در رفتار کنشگران جریان‏های راست سنتی و مدرن
جریان راست سنتی و جریان راست مدرن (مدیران دولت سازندگی و حزب کارگزاران سازندگی)، دست‏کم در برخی زمینه‏ ها، از ملاک‏ها و معیارهای ارزشی انقلاب اسلامی فاصله گرفتند. آنها با وجود انتساب به انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، مبتلا به بعضی ویژگی‏های نامطلوب نظری و عملی شدند که «رفتار طاغوتی» خوانده می ‏شد. در ذیل به برخی از این موارد اشاره می‏شود:
الف. برتری دادن به تخصص نسبت به تعهد که منجر به استقرار و تثبیت تکنوکرات‏ها و بوروکرات‏ها در نظام سیاسی گردید.

ب. رفاه ‏طلبی، تجمل‏گرایی، خوی اشرافی، ثروت‏ اندوزی و اسراف و تبذیر؛

پ. فاصله ‏گیری از توده ‏های مردم در اثر تفاخر و تکبر؛

ت. دست‏ اندازی و خیانت به بیت ‏المال مسلمانان؛

ث. باندبازی، حزب‏گرایی، سیاسی‏ کاری، تعصب گروهی، تبارسالاری و قوم و خویش‏گرایی؛

ج. خودکامگی و نقدناپذیری؛

چ. تأثیرپذیری از سرمایه‏ داران و ترجیح دادن منافع شخصی آنها بر منافع عمومی؛

ح. مصلحت‏ سنجی متکی بر منافع شخصی و گروهی.
مفاسدی از این دست، آنچنان گسترش یافت که اندک اندک، «همه ارزش‏ها، ضدارزش شدند!»
این چالش درباره مدیران دولتی جدی ‏تر بود. در واقع «بعد از رحلت امام خمینی قدس‏ سره در حوزه مسائل اجرایی از فقه فاصله گرفتیم… حرکت دستگاه اجرایی مابعد فوت امام قدس ‏سره منطبق بر فرامین ایشان نبود.»
تساهل اخلاقی و بی ‏بند و باری اقتصادی حاکم بر رفتار مدیران دولت سازندگی، موجب اجتماع «قدرت سیاسی» و «قدرت اقتصادی» در آنها و اطرافیانشان شد. در دولت آیت الله هاشمی، طبقات بالا، متنعم و بعضا سکولار شکل گرفته بودند و در سیاست با هم چفت شده بودند و پیوند ثروت و سیاست ایجاد شده بود.((خود ایشان هم قبول دارند))
در این دوره به دلیل فاصله‏ گیری مدیران سطوح عالی و میانی و حتی پایین، از توده‏ های مردم، نوعی بیگانگی میان مردم و دولت شکل گرفت. با وجود اینکه انقلاب اسلامی در پی احیای روابط مردم و دولت و ایجاد نزدیکی و صمیمیت میان آنها بود، امکان دیدار توده‏ های مردم با یکی از مدیران میانی در دولت سازندگی، تصوری تخیل‏ آمیز انگاشته می ‏شد!
۴٫ بسترآفرینی فرهنگی و معرفتی روشن‏فکران
فعالیت‏های فرهنگی و معرفتی روشن‏فکران، زمینه‏ ها و بسترهای لازم برای گراییدن مردم به تفکر اصلاح ‏طلبی را از سال‏ها پیش فراهم ساخت. این فعالیت به دو صورت تحقق می‏ یافت:

اول. فعالیت‏های سازمان‏ نیافته که عمدتا مربوط نشر افکار و نظریات لیبرالیستی از طریق تدریس در مراکز دانشگاهی و یا تألیف کتاب را دربر می‏ گرفت.

دوم. فعالیت‏های سازمان یافته که مربوط به تشکیل حلقه‏ ها و گروه‏ های معرفتی مشخص می‏شد:

الف. حلقه کیان: پس از تعطیلی مجله کیهان فرهنگی که عبدالکریم سروش و جمعی از روشن‏فکران همسو با او در آن قلم می‏زدند، در سال ۱۳۶۹ ماهنامه کیان به راه افتاد و سروش در کانون متفکران آن قرار گرفت. در کیان که مدیرمسئول آن رضا تهرانی و سردبیرش ماشاءاللّه شمس ‏الواعظین بودند، افرادی همچون حجاریان، علوی تبار، گنجی و باقی نیز مقاله می‏ نوشتند. این ماهنامه، افکار و آراء لیبرالیستی بیش از یکصد تن از روشن‏فکران را منتشر می‏ کرد.

ب. مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری: این مرکز در سال ۱۳۶۸ به ریاست موسوی خوئینی‏ها تشکیل گردید. در معاونت سیاسی آن، حجاریان، علوی تبار، عبدی و دیگران پروژه ‏هایی در زمینه «توسعه سیاسی» را دنبال می ‏کردند. این مطالعات علاوه بر آنکه در همان زمان به تدریج انتشار می‏ یافت، بعدها خمیرمایه تفکر اصلاح‏ طلبی را پروراند. نکته جالب اینکه، دگردیسی ایدئولوژیک این افراد نسبت به زیست معرفتی و سیاسی‏ شان در دهه شصت، آنچنان وسیع بود که گویا شخصیت ایدئولوژیک دیگری یافته بودند:
شاید به مخیله هیچ‏کس خطور نمی‏ کرد کسانی که روزگاری خود را پرچمدار انحصاری دفاع از خط امام (ره)، مبارز با آمریکا و حمایت از مستضعفین می‏ دانستند و تمام رقبای سیاسی و سلیقه ‏ای خود را با برچسب اسلام آمریکایی از صحنه به در می‏ کردند، طی چند سال دچار آنچنان دگردیسی و تطوری شده باشند که در یک حرکت پاندولی، درست در نقطه مقابل دیدگاه ‏ها و نقطه نظرات انقلابی سابق قرار گیرند.

۵٫ ویژگی‏های متمایزکننده و سید محمد خاتمی

علاوه بر تأثیرگذاری زمینه ‏ها و عوامل محیطی متنوّع، محمّد خاتمی نیز دارای ویژگی‏های متمایزکننده و جذابی بود که در روی آوردن مردم به او نقش ‏آفرین بودند:
اول. کلام و سخن: او در محافل عمومی به شیوه ه‏ای زیبا و ادیبانه سخنرانی می‏ کرد و از ذوق و قریحه سخنوری برخوردار بود.

دوم. ظاهر و سیما: وی دارای چهره‏ ای دلپسند بود.

سوم. سیادت: او از نظر نسلی، منتسب به خاندان پیامبر اکرم صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏آله بود و روشن است که این امر در جامعه ایران (که مردمانش عمیقا مذهبی و علاقمند به اهل‏ بیت پیامبر علیهم‏السلام هستند) در رفتار سیاسی افراد تأثیر جدّی می‏ گذارد.
چهارم. منش: برخلاف بسیاری از نامزدهای دیگر، خاتمی ارتباطی نزدیک و صمیمی با مردم برقرار می ‏کرد. او تلاش می ‏کرد که مؤدبانه و متواضعانه با اقشار مردم تعامل کند.
پنجم. افکار و ایده‏ها: نظریاتی از قبیل آزادی بیان، جامعه مدنی، توسعه سیاسی، مردم‏ سالاری، آزادی مطبوعات، حقوق شهروندان، جوان‏گرایی و بها دادن به نسل جوان، تحمل مخالف، دموکراسی، تکثرگرایی، قانون‏مداری و… برای اقشاری مانند روشن‏فکران، دانشجویان، جوانان، زنان، طبقات متوسط و دیگران جذاب به نظر می ‏رسید.
ششم. شخصیت فکری و فرهنگی: در کارنامه عملکرد خاتمی، تصدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و ریاست کتابخانه ملی ایران و تألیف کتاب و مقاله به ثبت رسیده بود که می‏ توانست نظر مساعد دانشگاهیان و طبقه متوسط را (نسبت به چهره‏ های سیاسی رقیب خود) بیشتر جلب نماید.
گروه‏ها و احزاب سیاسی با اشتباهات عجیب و غریب:
نمی‏توان نقش گروه ‏ها و احزاب سیاسی را در هدایت و خط ‏دهی به افکار عمومی انکار کرد. در هفتمین انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۶، گروه‏ ها و احزاب سیاسی گوناگونی به دفاع از خاتمی پرداختند که در ذیل به مهم‏ترین آنها اشاره می‏ شود:

«مجمع روحانیون مبارز» در آبان ماه سال ۱۳۷۵، رسما از کاندیداتوری خاتمی حمایت کرد. خاتمی خود عضوی اصلی از این تشکل سیاسی بود.
«دفتر تحکیم وحدت»، انجمن‏های اسلامی دانشجویان را در تمام دانشگاه‏های کشور، به نفع خاتمی بسیج کرد.
«سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» در اسفند سال ۱۳۷۵ به خاتمی روی آورد.
«کارگزاران سازندگی» پس از آنکه جریان راست سنتی از آن فاصله گرفت، راست مدرن خوانده شد و تلاش کرد به جریان چپ نزدیک شود تا بتواند به حیات سیاسی و اقتصادی خود تداوم ببخشد. از این‏رو، در فروردین سال ۱۳۷۶، خاتمی را به عنوان نامزد موردنظر خود معرفی کرد. این حزب به عمده ‏ترین پشتیبانی مالی هزینه‏ های تبلیغاتی اصلاح‌طلبان در این انتخابات تبدیل گردید. البته شرایط به گونه‏ ای بود که جناح چپ نه به امید پیروزی در انتخابات، بلکه به منظور کسب چهار تا پنج میلیون رأی برای چانه‏ زنی با جناح مقابل و وزن‏ یابی سیاسی در کشور به میدان آمده بود، اما نتیجه غیرمنتظره ‏ای تحقق یافت.
علتها و عوامل انحطاط گفتمان اصلاح‌طلبی
دراین بخش، زمینه‏ ها و عللی را برمی‏ شماریم که موجب بی ‏اعتنایی مردم به اصلاح‌طلبان و خروج تدریجی آنها از حاکمیت سیاسی شدند.
۱٫ جهت‏گیری اقتصادی هر دو دولت سازندگی و اصلاحات، یکسان بود؛ چراکه آنها سیاست تعدیل اقتصادی را در پیش گرفتند. «اقتصاد دولت نوسازی همان اقتصاد دولت بازسازی بود. مدیران اقتصادی دولت نوسازی همان مدیران اقتصادی دولت بازسازی بودند در قالب همان تئوری اقتصادی.» از این‏رو، پیامدهای ناگوار سیاست تعدیل اقتصادی، گریبان اصلاح‌طلبان را نیز گرفت و طبقات متوسط و ضعیف جامعه را از آنان سرخورده و ناخرسند ساخت.
۲٫ تمرکز محض بر دغدغه ‏های سیاسی و روشنفکرانه
برخلاف دولت سازندگی که قایل به اصالت «توسعه اقتصادی» بود، اصلاح‌طلبان بر اولویت «توسعه سیاسی» اصرار ورزیدند. آنها مطالبات و خواسته‏ های توده‏ های مردم را به چند اصطلاح سیاسی و روشنفکرانه تقلیل دادند و نیازهای ضروری و حقیقی مردم را به فراموشی سپردند. در واقع، آنها دغدغه ‏ها و علایق گروهی خودشان را فراگیر و عمومی جلوه دادند.
از آنجایی که آنها تحولات اجتماعی ایران تا پیدایی حماسه دوم خرداد را در قالب نظریه نوسازی می‏دیدند، انتخابات سال ۷۶ را تماما به عنوان جنبشی سیاسی، آن‏هم از نوع تجدّدخواهانه و سکولاریستی آن به حساب می ‏آوردند. از نظر آنها نیاز یا مشکل جامعه ایران، خالصا سیاسی بوده و رأی مردم به حساب آقای خاتمی، رأیی برای پی‏گیری صرف توسعه سیاسی است.
سرانجام، «بی‏ توجهی افراطیون به دغدغه‏ های اصلی مردم»، آنها را به جریانی نخبه‏ گرا تبدیل کرد که سعی داشتند «مطالبات خود را به عنوان مطالبات توده ‏ها عرضه کنند.» به بیان دیگر: جنبش اصلاحات از تجمیع قدرت‏های کوچک زیر بدنه‏ های اجتماعی و با توسل به میکروفیزیک قدرت و امر اجتماعی شکل گرفت و نه با توسل به قدرتی که در حوزه سیاست وجود دارد. اما بعد از پیروزی، سیاست، سایه سنگین خود را بر اصلاحات انداخت و عقبه اجتماعی به فراموشی سپرده شد و عرصه سیاست بر عرصه اجتماعی، ارجحیت پیدا کرد. از این‏رو، اکنون اصلاح‌طلبان برای بازسازی هژمونی پیشین خود و بازتولید مقبولیت اجتماعی‏شان، در پی «بازگشت به عرصه اجتماعی» هستند.
۳٫ ستیز با ارزش‏های اسلامی و انقلابی
بدون شک، در هیچ مقطعی از دوران پس از انقلاب اسلامی ـ و شاید هم با چنین صراحتی در پیش از انقلاب ـ همچون سال‏های حاکمیت اصلاح‌طلبان، ارزش‏های فکری و رفتاری اسلامی و انقلابی تضعیف نشدند. قطعا سیاه‏ترین و شرم ‏آورترین رویکرد اصلاح‌طلبان، در این زمینه به چشم می‏ خورد. «دولت اصلاحات منجر به روی کار آمدن تفکری شد که می‏ گفت: اندیشه امام در موزه ‏های تاریخ رفت! یعنی تفکری که انقلاب را تمام شده می‏ دانست!» یکی از اصلاح‌طلبان در این‏باره می‏ گوید: زیرسؤال بردن تمام گذشته برای جامعه ‏ای که از یک مشارکت توده ‏ای برخوردار بوده و در واقع، گذشته ‏اش به مقدار زیادی همراه با مشارکت زیادی بوده، نگران ‏کننده است. وقتی در جامعه ‏ای که به تناوب چند میلیون نفر در یک جنگ شرکت کرده‏ اند، این اقشار را زیر سؤال می‏ برید همه اقشار احساس ناامنی جدی می‏ کنند. در این حوزه، عملکرد «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» به شدت نامطلوب بود، به گونه‏ ای که مقام معظّم رهبری چندین مرتبه در دیدارهای خود با برخی از مسئولان، آشکارا بر عدم رضایت خود از عملکرد دولت اصلاحات در زمینه فرهنگ تأکید کردند. حتی ماجرا به جایی رسید که بسیاری از علمای حوزه و برخی از مراجع عظام تقلید، تحصن سه روزه ‏ای را در اعتراض به عملکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ترتیب دادند. یکی از شعارهایی که در آن مراسم سر دادند این بود: «ننگ ما، ننگ ما، وزیر فرهنگ ما!» با وجود این، خاتمی تصریح کرد که چنانچه مهاجرانی استعفا بدهد، من نیز استعفا خواهم داد! مطبوعات ، کتاب‏ها، سخنرانی ‏های عمومی، فیلم‏ها و تولیدات موسیقی از جمله ابزارهایی بودند که در راستای ضدّیت با عقاید و احکام اسلامی و همسویی با فرهنگ و تفکر غربی به کار گرفته شدند. تعدد قرائت‏ها از دین، کثرت‏گرایی دینی، عرفان و معنویت بدون شریعت و دین، نسبیت معرفت دینی، نسبیت ارزش‏های دینی، تاریخمندی برخی از احکام اسلام، تفکیک دین از سیاست، اومانیسم، لیبرالیسم، راسیونالیسم، اسلام منهای روحانیت، از جمله صدها مقوله متضاد با اصول و ارزش‏های انقلاب اسلامی بود که از سوی اصلاح‌طلبان بیان و اشاعه می شد حتی آن‏گاه که مجلس ششم در پی در دستور کار قرار دادن طرح «اصلاح قانون مطبوعات» بود، از آن‏رو که این طرح کاملاً با مصالح فرهنگی و ارزشی جامعه منافات داشت، مقام معظّم رهبری شخصا وارد میدان شده و بر اساس حکم حکومتی، آن طرح را برای همیشه از دستور کار مجلس خارج کردند.

همچنین به دنبال حمایت قاطع «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» از عضو خود هاشم آغاجری که در یک سخنرانی عمومی به مقدسات اسلامی اهانت کرده بود، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، طی بیانیه‏ ای با امضای آیت‏ اللّه مشکینی، صریحا این سازمان را «نامشروع» معرفی کرد. دیگر اینکه در حالی کنوانسیون «رفع کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» به تصویب دولت و مجلس رسید که دست‏کم، با نود حکم شرعی‏ ضدیت ‏داشت! حتی ‏آن‏گاه‏ که‏ مراجع‏ تقلید و علمای حوزه به تصویب شدن آن اعتراض کردند، نه تنها دولت اصلاحات از خود واکنشی نشان نداد و عقب ننشست، بلکه به حمایت از چنین‏ لوایح ‏ضد دینی ‏پرداخت.
۴٫ کشمکش درونی اصلاح‏طلبان
اصلاح‌طلبان هم از لحاظ نظری و هم از لحاظ عملی، دچار تضادها و تقابل‏های درونی بودند؛ زیرا برداشت واحدی از روش‏ها و اهداف «اصلاحات» در میان خود نداشتند: از همین مفاهیم ساخته و پرداخته شده در تفکر اصلاح‏ طلبی، خوانش‏های مختلفی ارائه شد و خرده‏ گفتمان‏های مختلف و گاه متضادی پدید آمد و چون گروهی وجود نداشتند که از این اقتدار برخوردار باشند که خوانششان به عنوان خوانش هژمونیک (برتر) جلوه کند، بر تشتت در درون جنبش اصلاحات افزوده شد و بعد این تشتت از فضای گفتمانی به صحنه عمل سرازیر شد و در فضای تصمیم سیاسی و اجتماعی نیز انشقاق‏ها شروع شد. شاید مهم‏ترین اختلاف میان اصلاح‌طلبان، تلقی های متفاوت آنها از معنای اصلاحات بود که موجب ایجاد شکاف و مرزبندی درونی در میانشان گردید:
گفتمان اصلاح ‏طلبی همه‏ شان در این نقطه مشترک بودند که نظام سیاسی ما اصلاح‏ پذیر است، اما هدفشان از اصلاحات فرق می‏ کند. بعضی‏ها دنبال تغییر پرسنل و مسئولان سیاسی بودند، بعضی‏ها علاوه بر پرسنل و مسئولان، دنبال اصلاح در استراتژی‏ها و خط‏ مشی ‏ها هم بودند. بعضی از این هم فراتر می‏رفتند؛ یعنی معتقد بودند که ساختار سیاسی عوض شود.
۵٫ غوغازیستی و تنش ‏آفرینی اصلاح‌طلبان
تمایل شدید اصلاح‌طلبان به موضوعات سیاسی و حزبی و تلاش آنها برای جلب کردن توجه جناح رقیب به سوژه‏ های سطحی یا واهی و همچنین انعکاس گسترده چنین مسائلی در مطبوعات زنجیره ‏ای و تریبون‏های عمومی، موجب شکل‏ گیری غوغاها و جدال‏های مستمر در فضای سیاسی کشور شد، به گونه ‏ای که افکار عمومی پی در پی باید منتظر وقوع تنش و یا رخدادی ناگوار در عرصه سیاسی کشور بودند. این وضعیت، به تدریج موجب خستگی و دلزدگی توده ‏های مردم از حضور اصلاح‌طلبان در قدرت شد.
تحریم انتخابات، عدم برگزاری انتخابات، تحصن، نامه‏ نگاری به مقام معظّم رهبری، استعفای دسته ‏جمعی، تحریف سخنان شخصیت‏ها و چهره‏ های انقلاب، مسئله قتل‏های زنجیره‏ای، مسائل مربوط به کوی دانشگاه، تحصن حامیان افراطی اصلاحات در مجلس و… از جمله سوژه‏ های سرگرم‏ کننده ‏ای بودند که اصلاح‌طلبان برای متشنج کردن فضای سیاسی کشور به آنها پرداختند و موجب فرسوده شدن ظرفیت عصبی و روانی مردم شدند.
مبانی اعتقادی و ایدئولوژیک آیت ‏اللّه مصباح
پس از روی کار آمدن اصلاح‌طلبان در سال ۱۳۷۶ و منتشر شدن دیدگاه‏ ها و افکار آنها، آیت ‏اللّه مصباح به سرعت به «هویت فکری التقاطی و انحرافی» آنها در زمینه برداشت‏ها و تفسیرهای دینی و سیاسی پی برد. از این‏رو، ایشان که (همچون استاد شهید مرتضی مطهری) از حساسیت بسیار زیادی در مورد ضرورت صیانت از مرزهای عقاید و تفکر اصیل اسلامی برخوردارند، به میدان کارزار ایدئولوژیک و نظری با اصلاح‌طلبان وارد شدند. حجم تلاش و مجاهدت فکری و فرهنگی ایشان در زمینه روشنگری اعتقادی علیه اصلاح‌طلبان آنچنان وسیع بود که به جرئت می‏ توان گفت که در دوران حاکمیت اصلاح‌طلبان، هیچ‏یک از علمای طراز اول حوزه، هم‏سنگ با آیت الله مصباح فعالیت نکرد. به همین دلیل، بیشترین میزان تبلیغات تخریبی و تحریفی اصلاح‌طلبان بر ضد شخصیت‏های انقلاب، بر روی ایشان متمرکز شد، آنچنان‏که هیچ چهره ‏ای به اندازه ایشان، مورد هجوم رسانه ‏ای‏ مستمر و قبیله ‏ای‏ اصلاح‌طلبان ‏قرار نگرفت.
برخی از کوشش‏های معرفتی و ایدئولوژیک استاد مصباح در زمینه شناساندن تفکر التقاطی و ضدّاسلامی اصلاح‌طلبان به افکار عمومی عبارت بودند از:

اول. سلسله سخنرانی‏های «نظریه سیاسی اسلام»، «نظریه حقوقی اسلام» و «انقلاب اسلامی؛ جهشی در فرایند سیاسی جهان» که در طول سال‏های ۱۳۷۷ـ۱۳۸۲ در پیش از خطبه‏ های نماز جمعه تهران ایراد شدند. استاد در این سخنرانی‏ها به مناسبت‏ها و اقتضائات مختلف، به کج ‏اندیشی‏ها و التقاط‏ها و انحراف‏های اعتقادی اصلاح‌طلبان تصریح می‏ کرد و هویت فکری حقیقی آنها را افشا می‏ نمود. مضامین سخنرانی‏ های یاد شده آنچنان برای اصلاح‌طلبان گران و غیرقابل تحمل می ‏آمد که بارها تلاش کردند تا این سخنرانی‏ها را تعطیل و از حضور ایشان در نماز جمعه، جلوگیری کنند. ناکامی در این‏باره و ناتوانی نظری اصلاح‌طلبان از مواجهه منطقی و فکری با ایشان، سبب گردید که به بی‏ اخلاقی رسانه‏ ای روی آورده و به تحریف و وارونه جلوه دادن افکار و آراء ایشان بپردازند تا شاید نگرش اجتماعی و افکار عمومی را نسبت به وی، منفی کرده و از قابلیت اثرگذاری ایشان بکاهند.

دوم. سفرهای متعدد به نقاط مختلف کشور در این دوره و ایراد سخنرانی‏های روشنگرانه درباره التقاط و نفاق معرفتی اصلاح‌طلبان.

سوم. شرکت در مناظره تلویزیونی در سال ۱۳۷۹ با حجت ‏الاسلام حجتی کرمانی که یکی از اصلاح‌طلبان هوادار خاتمی و منتقد آیت‏ اللّه مصباح بود.

چهارم. برپایی دوره ‏های آموزشی سالیانه «طرح ولایت» برای دانشجویان که منجر به ارتقای معرفت دینی آنها می‏ گردید و در آن، ایشان و جمعی از شاگردانشان به شبهات روشن‏فکران اصلاح‏ طلب پاسخ می‏ گفتند.

پنجم. انتشار کتاب‏های عقیدتی متعدد از سوی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قدس‏ سره به قلم ایشان و شاگردانشان.

ششم. انتشار هفته‏ نامه پرتو سخن از سال ۱۳۷۷ که سنگر مطبوعاتی و رسانه‏ ای شاگردان استاد بود و در آن، شاگردان ایشان به نقد مواضع و دیدگاه‏های دینی، فرهنگی و سیاسی اصلاح‌طلبان می‏ پرداختند و در واقع، از زاویه نگاه تفکر اسلامی، به رصد ناراستی‏های فکری و بیراهه روی اصلاح‌طلبان مشغول بودند.

و اما امدادهای غیبی و الهی برخاسته از دعای صالحان:

اگرچه در جامعه‏ شناسی سکولار غربی، تنها متغیرها و عوامل ظاهری، محسوس و تجربه‏ پذیر در تبیین‏های اجتماعی جای دارند و ردپای خداوند در جامعه و تحولات اجتماعی پاک شده است، اما تفکر اسلامی به ما می ‏آموزد که عوامل مؤثر بر تحولات و تغییرات اجتماعی تنها در دایره امور دنیوی و بشری، محبوس و محدود نیستند، بلکه تدبیرها و تصرّف‏هایی از ناحیه خداوند نیز در کار است و مؤثر می ‏افتد. در قرآن کریم و روایات اسلامی، بارها از تأثیرگذاری سنت‏ها و قواعد اجتماعی الهی در تدبیر جوامع بشری، نقش ملائکه الهی، خاستگاه‏ های آسمانی نعمت‏ها و نقمت‏های جمعی، جهت‏ دهی دعای بندگان صالح به سرنوشت اجتماعات انسانی و غیره سخن به میان آمده است. بنابراین، به هیچ‏روی نمی‏توان این سنخ از روابط علّی و معلولی را به این دلیل که در چارچوب حس و تجربه نمی‏گنجند انکار کرد.
تشدید مفاسد اخلاقی و انحرافات فکری در دوران اصلاح‌طلبان که از سیاست‏های آنها ناشی می شد، دعای متضرّعانه بسیاری از اقشار متدین و علمای راستین را به همراه داشت که خواستار تغییر وضع نامطلوب موجود بودند. آنها می‏دانستند که تداوم یافتن حضور اصلاح‌طلبان در نظام سیاسی، انقلاب اسلامی و جامعه ایران را از مسیری که امام خمینی قدس‏ سره برای آن ترسیم کرده بود، منحرف می‏ ساخت و به بیراهه فرهنگ و ارزش‏های غربی می‏ افکند. در این مقطع، مصادیق متعددی از دعاها و نذورات مشاهده گردید که شاید از نظر میزان خلوص و گستره کمّی تنها با مقطع پیروزی انقلاب اسلامی یا دفاع مقدس قابل مقایسه باشند.
انقلاب اسلامی یک رویداد «تدریجی» است نه «دفعی». آنچه که در بهمن ماه ۱۳۵۷ روی داد، تمام انقلاب اسلامی نبود، بلکه تنها نخستین مرحله از «مراحل تحقق انقلاب اسلامی» بود. پس از سقوط رژیم طاغوت، حرکت اثباتی و ایجابی انقلاب آغاز شد: تشکیل نظام سیاسی اسلامی، تشکیل نظام اجتماعی اسلامی و… . در هر مقطع از این حرکت تکاملی و رو به تعالی، امکان «انحراف» از مسیر اصلی و غایت پیش‏بینی شده وجود دارد. تحقق کامل انقلاب اسلامی وابسته به پایبندی حاکمان و توده ‏های مردم به «اصول و ارزش‏های اسلامی» است. در غیر این صورت، انقلاب اسلامی گرفتار بازگشت به اصول و ارزش‏های جامعه طاغوتی خواهد شد.
در طی شانزده سال حاکمیت رویکردهای سازندگی (توسعه اقتصادی) و اصلاحات (توسعه سیاسی)، نظام اجتماعی ایران بر مبنای «تفکر اصیل اسلامی» تدبیر نشد. در رویکرد اول، «تکنوکرات‏های پراگماتیست» و در رویکرد دوم، «روشن‏فکران سکولاریست» به قدرت سیاسی راه یافتند و جامعه را از حاکمیت ارزش‏های اسلامی محروم کردند. از این‏رو، این دو رویکرد، تفاوتی ذاتی و ماهوی با یکدیگر نداشتند، مگر اینکه در رویکرد اصلاح‌طلبان، آرمان‏های سکولاریستی و لیبرالیستی با شدت فراوانی در عرصه «سیاست» و عرصه «فرهنگ» هم (علاوه بر اقتصاد) دنبال شد. اکنون روشن نیست که انقلاب اسلامی باید تا چند سال یا دهه دیگر تاوان بقایا و پیامدهای نامطلوب سیاست‏ها و عملکردهای گذشته را بپردازد. در تداوم و استمرار انقلاب اسلامی، دو قشر بسیار افزون‏تر از سایر اقشار می‏ توانند نقش ‏آفرین باشند: یکی «مسئولان و مدیران نظام سیاسی» و دیگری «عالمان و متفکران نظام حوزوی و دانشگاهی». اینان هم قادر هستند انقلاب اسلامی را از چالش‏ها و لغزش‏های پیش‏رو رها سازند و هم می‏ توانند آن را به بیراهه کشانده و تضعیف کنند.
تحولات و دگرگونی‏های قریب چهار دهه پشت سر نهاده شده از حیات انقلاب اسلامی، به روشنی این واقعیت اجتماعی را نمایان ساخته است. تله های معاندین از مسائل بنی صدر تا جنگ تحمیلی تجربه خوبی برای دفع تله سوم که پرورش اصلاح‌طلبان تا مرز فتنه است خواهد بود بنابراین، برای بازتولید هنجارها و ارزش‏های انقلاب اسلامی، باید در پی تربیت نیروهای متفکر و مدیر متعهد به آرمان‏ها و ارزش‏های انقلاب اسلامی در دو ساحت معرفت و سیاست بود. «آموزش» متغیری است که هم تحول و تغییر فرهنگی را می‏ آفریند و هم از تحولات و تغییرات، اثر می ‏پذیرد. دولت اصلاحات هم برخاسته از کنش جمعی در درون ساختار فرهنگ جامعه ایران بود، و هم پس از استقرار یافتن، در جهت‏ دهی به فرهنگ نقش مهمی ایفا کرد.

یادداشت فوق یک نظر شخصی و یادداشت سلیقه ای نبود و در واقع بازخوانی تاریخ معاصر ایران است لذا اگر کسی خود را به این تفکرات نزدیک دید لازم است هویت و گذشته این تشکیلات را بشناسد امیدوارم با آشنایی و علم بیشتر تفکرات خود را قوام دهیم.

والسلام علیکم و رحمت الله

انتهای پیام/

عضویت کانال تلگرام در سیاهکل

کلمات کلیدی :

اصلاح طلباصلاح‌طلبانحسین عزیزیحسین عزیزی آسیابر
مطالب مرتبط

اجازه تغییر جنسیت یک تراجنسیتی در سیاهکل صادر شد + تصویر حکم

«سهیلا مدارایی» به عنوان رئیس خانه احزاب گیلان انتخاب شد+اسامی هیئت‌رئیسه جدید

به‌خاطر دفاع از روحانی شرمنده‌ایم/ آقای حجاریان! مردم اسباب‌بازی ما نیستند

برگزاری جلسه هم‌اندیشی احزاب سیاسی اصلاح‌طلب با فرماندار سیاهکل+عکس

دوستان اصلاح طلب را همراه دولت می دانم/ برای مدیریت مشکلات باید دست به دست هم دهیم

سخنی با باجناق ها!!!

دیدگاه ها

۲۶ ديدگاه قبلا اظهار شده است

  1. مهدی کوچک پور گفت:
    2016-05-06 در 12:59

    سلام و صدسلام به محضر صاحب قلم اندیشمند، جناب عزیزی تا همیشه عزیز. گاهی و تقریبا در بیشتر موارد و مواقع، وقتی جریده ای و یا سامانه ای مطلبی را منتشر میکند، این انتشار مطلب غالبا باعث اعتبارآفرینی برای آن مطلب و نگارنده اش میشود، اما در محدود مواردی انتشار یک مطلب و یک دیدگاه دلیل کسب اعتبار برای رسانه ای میشود که آن موضوع را منتشر نموده است.ضمن تجدید مراتب ارادت و احترام به حضور آقا یاسر بابایی دوست داشتنی و متشخص و تایید وزانت سامانه (در سیاهکل) معتقدم انتشار مطلبی در این حد از پختگی، قطعا میتواند اعتبار افزای سامانه (در سیاهکل) باشد.امیدوارم دوستان صاحب اندیشه و معتقد به حقانیت جریان موسوم به اصلاح طلبی، نگرش منصفانه و نقادانه جناب عزیزی را فارغ از تعلقات اندیشه سوز، بخوانند و در آن تامل کنند و اگر در نقد و رد آن حرف حسابی دارند، بنویسند تا بخوانیم و آگاه شویم.دست مریزاد خاضعانه ام را پذیرا باشید استاد عزیزی.یاحق.

     
    پاسخ
    • حسین عزیزی آسیابر گفت:
      2016-05-06 در 20:18

      عرض سلام به استاد بزرگوارم جناب کوچک پور .حضرتعالی همواره لطف دارید.از نظر بنده نوازانه شما صمیمانه سپاسگزارم.

       
      پاسخ
  2. جير محله ملومه گفت:
    2016-05-06 در 19:33

    اقای عزیزی فکر میکنم یه نسبت نزدیکی با جناب شریعتمداری داری . احسنت بر شما که دانش اموز شاگرد اول کیهان هستی . مملکت به افرادی مثل شما نیاز دارد تا حالا کجا بودی .احسنت بر شریعتمداری که شاگردان خوبی پرورش داده .پیشنهاد میکنم دوره بعدی کاندید ای مجلس شوید .فکر میکنم رای بالایی بیاورید .لطفا” اگر در خصوص جریان انحرافی هم مقالاتی بنویسید ممنون خواهیم شد .

     
    پاسخ
    • حسین عزیزی آسیابر گفت:
      2016-05-06 در 20:28

      علیکم السلام جناب جیر محله ملومه البته چون با اسم مستعار مرقون فرمودید ما هم نام اصلی شمارا نمیبریم .تقاضا میکنم کامل مطالعه بفرمایید .برداشت شما ناصحیح است قربان…..با سپاس

       
      پاسخ
  3. اصلاح طلب گفت:
    2016-05-06 در 23:42

    آقای عزیزی شما که اصلاح طلب نیستید پس لطفا بجای اصلاح طلبان اظهار نظر نکنید.
    شما فقط دارید تصورات خودتان را از جریان اصلاحات را به شکلی منفی بیان می‌کنید.
    این شیوه بیان شما هم نوعی فتنه و ایجاد تفرقه در جامعه است. می‌توان به این حرکت شما جنگ نرم علیه اصلاح طلبان نام گذاشت.
    شما دارید تلاش می‌کنید که بگویید فقط اصولگرایان انقلابی هستند و اصلاح طلبان ضد انقلاب هستند و تمام حرکاتشان برای براندازی نظام است.
    فراموش نکنید که جریان اصلاحات ریشه در انقلاب دارد و احزاب اصلاح طلب با اجازه رهبر کبیر انقلاب فعالیت خود را آغاز کردند.
    شما که با توجه به سنتان نه انقلاب را تجربه کردید و نه شناخت درستی از جریان‌های سیاسی دارید و نه اصلاح طلب هستید، پس لطفا درباره اصلاحات اظهار نظر نکنید.
    بهتر است بجای اینکه اصلاحات را از مجاری دوستان افراطی خود چون آقای شریعتمداری بشناسید کمی از اصلاح طلبان تحقیق و پرس و جو کنید.
    ما اصلاح طلبان هرگز نخواهیم گذاشت انقلابی که پای آن خون داده‌ایم به دست افراطیونی چون شما و امثال شریعتمداری‌ها مصادره شود.

     
    پاسخ
    • حسین عزیزی آسیابر گفت:
      2016-05-07 در 22:17

      البته بنده افتخار شاگردی جناب شریعتمداری را نداشتم اما افتخار تلمذ از محضر حضرت ایت اله هاشمی رفسنجانی ،دکتر عارف ،ایت الله خرازی و بسیاری از کسانی را دارم که شما داعیه حمایت از آنها را می کنید. بنده سه روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری با جمعی از دوستا خدمت آیت الله هاشمی حاضر شدیم و خواهش کردیم که از آقای حسن روحانی حمایت علنی کنند ایشان صحبتهای مهمی ایرادکردند وبعد هم از ما خواستند که این حمایت را رسانه ای کنیم لذا متاسفانه برداشت حضرتعالی هم اشتباه است برادر . باسپاس

       
      پاسخ
  4. محمود سلمانی گفت:
    2016-05-07 در 08:17

    ازتحلیل دقیق شما سپاسگزارم

     
    پاسخ
  5. ایران ما گفت:
    2016-05-07 در 09:18

    خجالت داره والله.
    اصلاح طلب چیه ، اصولگرا کدومه،باید به فکر ساختن کشور باشیم، با این مجادله ها تیشه به ریشه کشور نزنیم. همه باید زیر یک پرچم به فکر ایران عزیز باشیم. یک نظام داریم یک کشور.
    هر کی صبح پا شده قلم به دست میگیره میشه صاحب نظر

     
    پاسخ
    • حسین عزیزی آسیابر گفت:
      2016-05-07 در 23:01

      جناب ایران ما سلام البته خنثی بودن بیشتر خجالت داره ها ….

       
      پاسخ
  6. آرام دوست ..ریاست جمهوری گفت:
    2016-05-07 در 13:10

    احسنت

     
    پاسخ
  7. ابراهیم دیدبان گفت:
    2016-05-07 در 13:47

    اصول گرا یا اصلاح طلب! مساله این است که بنا به فرموده امام خمینی (ره ) میزان رای ملت است.چه بسا بسیاری از افراد درظاهر ، خیر و صلاح جامعه را میخواهند ولی منفعت طلبی بیش نیستند. طبق فرمایش رئیس جمهور محترم ، هرکسی که دلش برای اصلاح امور مملکت و انقلاب بتپد انقلابی هست.مهم این است که در هرطیف و گروهی که هستیم مثل کاهنان معبد آمون منفعت طلب نباشیم. با درگیری اصولگرایان و اصلاح طلبان دردی از مردم دوا نمیشود.اگر قانون را رعایت کنیم و سلیقه ای عمل نکنیم ایران گلستان میشود.درچند سال اخیر خسارت های سنگینی به جامعه وارد شد! کشاورزی و صنعت نابودتقریبا شد . پس یک جای کارمشکل دارد و اصلاح طلبان لااقل به وجود مشکل اذعان دارند.مقام معظم رهبری هم همواره خواستار اصلاح امور مملکت هستند و فکرنکنم کسی در دنیا باشد که اصلاح طلبی را نکوهش کند. بسیاری از رسانه ها عملکرد ریاست جمهوری را بدون انصاف نقد می نمایند ، خوشبختانه ریاست محترم جمهوری هم همواره بیانات رهبر معظم انقلاب و رعایت قانون را در راس امور قرار داده اند و در زمان ریاست جمهوری ایشان زمین خواری و مفاسد اقتصادی و … کم شده است و شاید مشکلات زیاد هست ولی رئیس جمهورکه مثل حضرت اسماعیل (ع) نیستند که چشمه خشکیده را پر آب نمایند! اصول گرا یا اصلاح طلب فرقی نمیکند. در کل دلواپس بودن برای اصلاح امورات خیلی خوب هست ولی برای تفرقه انگیزی پسندیده نیست.چه بسا اصلاح طلبی هم باشد که از اصولگرایان خیلی دلسوز تر و معقول تر باشد و قضاوت مشکل است.

     
    پاسخ
    • حسین عزیزی آسیابر گفت:
      2016-05-07 در 22:48

      احسنت جناب دیدبان .فراست سیاسی شما قابل ستایش است .حضرتعالی پیچش مو را میبینید قربان

       
      پاسخ
  8. ایران گفت:
    2016-05-07 در 17:21

    جناب
    تمام مردم خدمات شایان دولت های نهم و دهم رو به یاد دارن.چه خدماتی به کشور کردن.
    معاون اول ها در زندانند و بزرگترین فسادها اتفاق افتاد.
    نمیدونم چرا شما همیشه کشور عزیزمون رو برای خودتون می خواید. و فقط فکر میکنین خودتون همه چیز رو میدونید.
    اصلاحات زنده باد.

     
    پاسخ
    • حسین عزیزی آسیابر گفت:
      2016-05-07 در 22:58

      جناب ایران ای کاش نام خودتان را هم می فرمودید .فکر میکنم پیش داوری میکنید به هر حال خدمت شما درس پس میدهیم قربان .با تشکر

       
      پاسخ
  9. سيروس بالايي ملومه گفت:
    2016-05-08 در 00:36

    سلام بر همه – یاد انروزی که گرم جنگ بودیم — میان رنگها بی رنگ بودیم
    یاد ایام دفاع مقدس بخیر چه دوران با صفایی بود همه با هم صمیمی رفیق و برای یک هدف تلاش میکردیم و فقط یک حزب داشتیم و ان هم حزب الله بود . متاسفانه حالاچند دستگی و تهمت افترا توهین مچ گیری بی اخلاقی و …..به امید روزی که دوباره به ان دوران برگردیم البته نه جنگ بلکه دوران رفاقت و دوستی ها و برادری ها و اتحاد و همدلی دوباره فرا برسد . منتظر خواهم ماند . البته اصول گرا و اصلاح طلب نیاز کشور است نه با این هم فاصله که نسبت به منافع ملی دارند امیدوارم مشترکات خودشان را بیشتر کنند و حداقل رعایت اخلاق را نسبت به همدیگر بجا بیارند .مخلص همه اصول گراها و اصلاح طلبان با اخلاق هستم .موفق و پیروز باشید .

     
    پاسخ
    • حسین عزیزی آسیابر گفت:
      2016-05-08 در 12:19

      جناب بالایی سلام .البته ما امروز هم در جنگ نیابتی در منطقه سوریه هستیم و هرروز شاهد شهادت دوستانمانیم .به نظر شما اگر فراخوان کنیم و دعوت کنیم تا دوستان اصلاح طلب در جنگ علیه داعش شرکت کنند چند نفرشان اعلام آمادگی میکنند اصلا شرکت در جنگ به کنار ،جرات نام نویسی دارند ؟

       
      پاسخ
      • همشهری گفت:
        2016-05-09 در 13:16

        آقای عزیزی به متن سلیقه ای و یک طرفه و بی منطق شما کاری ندارم ولی بابت این جمله :
        “اگر فراخوان کنیم و دعوت کنیم تا دوستان اصلاح طلب در جنگ علیه داعش شرکت کنند چند نفرشان اعلام آمادگی میکنند اصلا شرکت در جنگ به کنار ،جرات نام نویسی دارند ؟”
        جدن از صمیم قلب براتون متاسف هستم.
        جالبه ، انحصارطلبی رو معلوم نیست که تا کجا میخواید پیش ببرید.
        از اون جالب تر صدای اعتراض مدنی مردم رو نمیشنوید.و همه چیز رو به نفع خودتون توجیه میکنید و مخالف رو با انگ ترسو ، مزدور اجانب ،غربزده و…با تلاشی مذبوحانه سعی میکنید که از صحنه بدر کنید.
        وفاجعه زمانی رخ میده که کسی مثل شما وهمفکرانتون نخوابیده باشه بلکه خودش رو به خواب بزنه.

         
        پاسخ
        • شهروند گفت:
          2016-05-10 در 00:48

          همین مونده مطیع امر آقای عزیزی و دوستانشون باشیم و بدون آموزش نظامی مثل گوشت قربونی خودمونو بندازیم وسط میدان جنگ.
          آدم بیشتر از دشمن به منافقینی مثل ایشون شک داره. فکر کنید یه روزی همین آقای عزیزی یا یکی دیگه از دوستانشون وسط میدان جنگ سر اسلحه رو بگیره سمت ما و بخاطر اینکه باهاشون همفکری نداریم ما رو به رگبار ببندند.
          حاضرم جنگ تا پشت در خونم بیاد و خودم تنها بجنگم ولی هیچوقت در کنار افرادی که همین الان دارن منو قربانی منافع خودشون می‌کنن نباشم.

           
          پاسخ
  10. احمدرضا گفت:
    2016-05-08 در 02:46

    حسین عزیزی آسیابر عزیز. من به شما حق میدم بابت این نوشته. چون با توجه به اصولگرا بودن شما و شکستی که در این انتخابات در کشور خوردید خب ناراحتید که بجاست.
    ولی بجای کوبیدن دوران دولت اصلاحات به این مطلب فکر کنید که چرا شکست خوردید؟؟؟ دولت اقای احمدی نژاد و مجلس همگام با ایشون چه کردند که مردم رای شون رو به سبد اصلاحات ریختن. اگه بجای زدن رقیب به ایرادات خودمون توجه کنیم بسیار بهتره. وگرنه شکستی سهمگین تر در انتخابات شوراهای سال ۹۶ خواهید خورد. شک نکنین.
    مگه میشه ما فردی رو نفی بکنیم و با ممنوع تصویری سعی بکنیم تا از یادها اون فرد رو ببریم. ولی بعد اون فرد با یک ویدیو چهار دقیقه ای ۳۰ نفر رو با رای بالا از تهران راهی بهارستان بکنه؟؟؟؟
    این ها واقعیته تاریخ معاصره ایرانه.
    امیدوارم نظرم تایید بشه.

     
    پاسخ
  11. ناشناس گفت:
    2016-05-08 در 09:10

    این مقاله متاسفانه کپی هست ،
    کافی “از نظر ماهیت ایدئولوژی که از پاراگراف چهارمه” ببینید چقدر کپی کردن ! خوب شما که کپی کردی ، حداقل اسم نویسنده اصلی متن مهدی جمشیدی که از رفقای ما و طلبه موسسه امام خمینی بودن رو میذاشتید ، نه اسم خودتون!!!
    بفرمایید :
    http://marifat.nashriyat.ir/node/665
    http://iranemoaser.ir/content/499

     
    پاسخ
    • حسین عزیزی آسیابر گفت:
      2016-05-08 در 20:32

      در آخر یادداشت نوشتیم که این یک یادداشت شخصی و سلیقه ای نیست.بازخوانی تاریخ معاصر ایران است

       
      پاسخ
  12. حسین عزیزی آسیابر گفت:
    2016-05-08 در 12:29

    جناب احمد رضا حتما همین طور هست که شما می فرمایید متاسفانه در جریان اصولگرایی هم نظرات و دیدگاههایی وجود دارد که تعداد طرفدارانش در انتخابات تهران وریاست جمهوری مشخص شد تعدیل در آن سیاست ها نظر ما هم هست ولی شما اگر در یادداشت بالا نکته خلاف واقع می بینید بفرمایید در خدمت باشیم

     
    پاسخ
    • شهروند گفت:
      2016-05-08 در 13:47

      اگر دنبال ایرادات خودتان می‌گردید از همان عنوان مقاله شما تا تحلیل شما از اصلاحات همه فقط نظر شخصی یا افراد تندرویی است که اصلاحات را برای منافع شخصی خود می‌سوزانند. روزی خود در این آتش فتنه ای که روشن می‌کنید خواهید سوخت. شما مصداق بارز کاسبین فتنه هستید.

       
      پاسخ
  13. سيروس بالايي ملومه گفت:
    2016-05-08 در 14:36

    جناب عزیزی سلام من کی گفتم دفاع بد است دوست من بنده عرض کردم یاد ایام دفاع مقدس بخیر که همه یکدل و یکرنگ و دارای یک هدف بودیم و ارزویم وحدت و همگرایی انروزا بود . و معلوم است که دفاع از کشور و اسلام بر همه ما واجب است . و بنده به خیلی از دوستان اصلاح طلب که از نوشته شما انتقاد کرده اند حق میدهم . چونکه جنابعالی فکر میکنی تنها شما هستید که غصه دین را دارند و یا تنها همفکران شما هستند که دلشان برای اسلام می تپد . دوست من شهدای گرانقدر را وارد بازیهای سیاسی خودمان نکنیم در پاسخ عنوان داشته اید شرکت در جمگ بکنار جرات نام نویسی هم ندارند . میخواهی با زبان بی زبانی بگویی شهدای جنگ تحمیلی همه اصول گرا بودند و …و به نظرم ای حرف شما ظلم به شهداست .البته بنده سخنگوی اصلاح طلبان نیستم . و حالا می فهمم که بحق از شما انتقاد میکنند .خیلی همین دوستان اصلاح طلب ما فرماندهان زمان جنگ بودند خیلیها جانباز جنگندند و …دوست من چشم ها را باید شست -متاسفانه بعد از جنگ و مخصوصا” در این چند سال اخیر بد جوری اخلاق را باختیم و با این وضعیت مشخص نیست به کجا خواهیم رفت هرروز تهمت افترا و …مخلص همه دوستان اخلاق مدار اصول گرا و اصلاح طلب و به امید پیروزی اسلام ناب محمدی در سرتاسر گیتی .موفق و پیروز باشید

     
    پاسخ
  14. حمید گفت:
    2016-05-08 در 19:10

    با سلام اگر منصفانه نگاه کنیم این متن تا حدودی آسیب شناسی جریان اصلاحات بود.ولی سوال من از آقای عزیزی این است که آیا حکومتهای بعد از انقلاب همیشه اصلاحات بود یا اینکه جریانهای دیگر نیز حاکم بوده ا ند.واین ۳۷سال بعد از انقلاب دولتهای دیگر چه برگ زرینی به یادگار گذاشته اند.بله میدانیم ۸سال جنگ و غیره .برادر من این اصولگرایی و اصلاح طلبی دکان بازار سیاسیون هست.شاید ما مثل شما با حضرات اصلاحی و اصولی معاشرت نداشته باشیم ولی حضور و تاثیر آقایون را در زندگیمون احساس کرده ایم.نهایتا به نظر من درد جامعه کنونی ما همین جریانات سیاسی هستندکه به جای شکر نعمت و حل مشکلات جامعه اسلامی مان /بعضی مواقع جرات میکنند جلوتر از امام خامنه ای گام بر دارند/اللهم عجل الولیک الفرج

     
    پاسخ
  15. ایران ما1 گفت:
    2016-05-19 در 10:43

    وقتی گفته میشه همه باید به فکر کشور ونظام باشیم یعنی حرکت همگانی،
    سواد داشتن خیلی خوبه.مدرک کافی نیست

     
    پاسخ


برای صرف‌نظر کردن از پاسخ‌گویی اینجا را کلیک نمایید.

* دیدگاه‌های ارسال شده توسط شما، حداکثر تا ۲۴ ساعت پس از تأیید توسط پایگاه خبری درسیاهکل منتشر می‌شود.
* پیام‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نمی‌شود.
* پیام‌های به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط منتشر نمی‌شود.
* پذیرش پیام دلیل بر هم‌نظر بودن پایگاه خبری با نظر منتشر شده نیست.

اخبار برگزیده
رئیس پلیس راه گیلان:

جاده سیاهکل به سنگر علیرغم مخالفت پلیس راه زیربار ترافیک قرار گرفت/ لزوم اصلاح جاده حادثه‌خیز سیاهکل به سنگر

«رضا نوربخش» رئیس اتاق اصناف سیاهکل شد

«مهدی قیاسی» بخشدار مرکزی سیاهکل شد

آیین نکوداشت و تجلیل از مفاخر شهرستان سیاهکل برگزار شد + تصاویر

«سیاوش خداپرست» سرپرست دانشگاه آزاد اسلامی سیاهکل شد

استقبال از ورزشکار تاریخ ساز و قهرمان جهانی فیتنس در سیاهکل + تصاویر و سوابق

وعده فرمانده کل انتظامی:

مشکل خرده فروشی مواد مخدر و معتادان متهاجر تا اوایل سال آینده حل می شود/ خبرنگاران و مردم رصد کنند + فیلم

نخبه جوان سیاهکل؛ مخترع آسفالت خودترمیم و ضدیخ برای اولین بار در کشور

عکس/جلوه‌هایی از حضور مردم سیاهکل در راهپیمایی ۲۲ بهمن ۱۴۰۱

روایت رئیس پلیس راه گیلان از تصادف مرگبار جاده سیاهکل به سنگر

  • پربازدید ترین
  • پربحث ترین
  • هفته
  • ماه
  • سال
  • برپایی نمایشگاه نقاشی «بزم رنگ و سایه ها» در آموزشگاه طرح نو سیاهکل + عکس

  • تغییر ساختار شیوه آبرسانی در روستاهای کوجیل، مالده، خوشل و زیارتگاه

  • عاملان ارتباط با رسانه‌های معاند در سیاهکل دستگیر شدند

  • دانشگاه آزاد سیاهکل جزو دانشگاه های استراتژیک کشور است/ توسعه و تنوع رشته های تحصیلی از مهمترین اهداف ماست

  • برپایی نمایشگاه نقاشی «بزم رنگ و سایه ها» در آموزشگاه طرح نو سیاهکل + عکس

  • تغییر ساختار شیوه آبرسانی در روستاهای کوجیل، مالده، خوشل و زیارتگاه

  • «حجت حاجی پور» معاون عمرانی فرمانداری سیاهکل شد + سوابق

  • استقبال از ورزشکار تاریخ ساز و قهرمان جهانی فیتنس در سیاهکل + تصاویر و سوابق

  • یادواره ۲۲۴ شهید والامقام شهرستان سیاهکل برگزار شد + گزارش تصویری

  • یک سیاهکلی معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی فرمانداری املش شد + سوابق

  • نخبه جوان سیاهکل؛ مخترع آسفالت خودترمیم و ضدیخ برای اولین بار در کشور

  • «مهدی قیاسی» بخشدار مرکزی سیاهکل شد

  • مادر شهید «ساسان انصاری» آسمانی شد

  • تصادف مرگبار در جاده سنگر به سیاهکل/ ۴ سرنشین پژو جان باختند

  • هفته
  • ماه
  • سال
  • برپایی نمایشگاه نقاشی «بزم رنگ و سایه ها» در آموزشگاه طرح نو سیاهکل + عکس

  • تغییر ساختار شیوه آبرسانی در روستاهای کوجیل، مالده، خوشل و زیارتگاه

  • دانشگاه آزاد سیاهکل جزو دانشگاه های استراتژیک کشور است/ توسعه و تنوع رشته های تحصیلی از مهمترین اهداف ماست

  • عاملان ارتباط با رسانه‌های معاند در سیاهکل دستگیر شدند

  • برپایی نمایشگاه نقاشی «بزم رنگ و سایه ها» در آموزشگاه طرح نو سیاهکل + عکس

  • تغییر ساختار شیوه آبرسانی در روستاهای کوجیل، مالده، خوشل و زیارتگاه

  • تا پایان سال ۱۴۰۲ شاهد اتمام پروژه کمربندی خیام سیاهکل خواهیم بود/ در صورت راه اندازی اکوپارک در سیاهکل برای ۳ هزار نفر شغل ایجاد می شود

  • یک سیاهکلی سرپرست مدیریت بیمه‌های‌ درمان بیمه ملت شد

  • یک سیاهکلی معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی فرمانداری املش شد + سوابق

  • آیا ساختمان بلندمرتبه در مرکز شهر سیاهکل ساخته می شود؟!/ شهرداری و نظام مهندسی: این ساختمان بدون دریافت مجوز در حال ساخت بود!

  • «رضا عبدالله پور» به عنوان سرپرست هیات ورزش های همگانی سیاهکل منصوب شد + حکم

  • بالغ بر یک هزار و ۸۵۹ تن برگ سبز چای توسط چایکاران سیاهکلی تحویل کارخانجات شد

  • «شجاع صمدی» به عنوان سرپرست هیات کاراته سیاهکل منصوب شد + سوابق و حکم

  • محورهای پیشنهادی جهت سفر و برنامه‌های احتمالی سفر رئیس‌جمهور اسلامی ایران به چین

یادداشت ها
مهدی خورسند

چهارضلعی نماینده تراز

معین رمضانی

تحلیل ماهوی جرم رعایت نکردن حجاب شرعی

مهدی خورسند لیه چاک

محورهای پیشنهادی جهت سفر و برنامه‌های احتمالی سفر رئیس‌جمهور اسلامی ایران به چین

معین رمضانی

مهمترین پیامد و آسیب اجتماعی تورم و گرانی در جامعه چیست؟

    • مقام معظم رهبری
    • گیلان
    • سیاسی
    • تبلیغات در سایت
    • نماز جمعه
    • سیاهکل
    • ورزشی
    • مذهبی
    • دیلمان
    • اجتماعی
    • تودیع و معارفه
    • روستاها
    • حوادث
    • معرفی کتاب
    • انتخابات
    • مناطق دیدنی
روز
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۷
۸
۹
۱۰
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۱۷
۱۸
۱۹
۲۰
۲۱
۲۲
۲۳
۲۴
۲۵
۲۶
۲۷
۲۸
۲۹
۳۰
۳۱
ماه
فروردین
اردیبهشت
خرداد
تیر
مرداد
شهریور
مهر
آبان
آذر
دی
بهمن
اسفند
سال
۱۳۹۲
۱۳۹۳
۱۳۹۴
۱۳۹۵
۱۳۹۶
۱۳۹۷
۱۳۹۸
۱۳۹۹
۱۴۰۰
۱۴۰۱
۱۴۰۲
Developed By

کلیه حقوق برای پایگاه خبری درسیاهکل محفوظ است. استفاده از مطالب این پایگاه خبری با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright© www.DarSiahkal.ir 2016 - All rights reserved

↑