• صفحه اصلی
  • تبلیغات در سایت
  • گیلان
  • سیاهکل
  • دیلمان
  • روستاها
  • ورزشی
  • سیاسی
  • چندرسانه ای
  • مسیر گردشگری دیلمان
  • درباره ما
    • صفحه اصلی
    • تبلیغات در سایت
    • گیلان
    • سیاهکل
    • دیلمان
    • روستاها
    • ورزشی
    • سیاسی
    • چندرسانه ای
    • مسیر گردشگری دیلمان
    • درباره ما
  • صفحه اصلی
  • تبلیغات در سایت
  • گیلان
  • سیاهکل
  • دیلمان
  • روستاها
  • ورزشی
  • سیاسی
  • چندرسانه ای
  • مسیر گردشگری دیلمان
  • درباره ما
جمعه ۱۴ آذر ۰۴ - ساعت ۰۲:۴۱:۱۰
تاریخ انتشار خبر: ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۸
ساعت انتشار خبر: ۳:۰۷ ب٫ظ

از چاقوی ضامن‌دار و قلیان تا پاک شدن در خان‌طومان

پایگاه خبری درسیاهکل (DarSiahkal.ir)
مجید دو روز بود رفته بود سوریه و ما نمی دانستیم. دوستانش تازه می آمدند اجازه اش را بگیرند در حالی که رفته بود و ما هم اجازه نمی دادیم. دو روز بعد پدرش به پادگان تهرانسر رفت و متوجه شد مجید رفته است.

به گزارش درسیاهکل، در روز جمعه ششم بهمن ماه سال گذشته؛ گروهی از فعالان گروه دیدار، به دیدار خانواده شهید مجید قربانخانی رفتند. شهید مدافع حرمی که در سال ۹۴ شهید شد و پیکرش که تنها چند استخوان بود، در روزهای گذشته به خانه برنگشته است… آنچه در ادامه می خوانید، گزارش خبرنگار مشرق از این دیدار است.

مادر مجید:

* خواهر نمی خواهم!

مجید متولد ۶۹ بود. وقتی خواهر کوچکش به دنیا آمد دلش می خواست پسر باشد، می گفت خواهر دوست ندارد و برادر می خواهد. اجبار کرده بود خواهرش را علیرضا صدا کنیم تا یک ماه به همین منوال بود که مادرم گفت نمی شود اسم پسر روی دختر بماند! برای همین اسم دخترم را عطیه گذاشتیم که همین باعث عصبانیت مجید شده بود. اما کم کم کنار آمد تا جایی که خیلی روی خواهرش غیرت داشت.

* با دمپایی وسط پادگان!

تفنگ خیلی دوست داشت هرچه پول تو جیبی جمع می کرد تفنگ می خرید. تا کلاس پنجم دبستان باید با او به مدرسه می رفتم و می ماندم تا مدرسه تمام شود و برگردانمش خانه. خیلی به من وابسته بود. بعد از دبیرستان، باید خدمت سربازی می رفت. اصلا دوست نداشت. به هر دری زد که محل خدمتش تغییر کند. در نهایت هم در پرند خدمت کرد. وقتی هم که خدمت رفت حرف گوش نمی داد. به جای پوتین با دمپایی در پادگان می گشت که با این کارها فرمانده اش را ناراحت می کرد. اگر قرار بود در برف پست دهد زنگ می زد خانه که من در برف نمی مانم. ما تماس می گرفتیم و خواهش می کردیم نگذارند در برف نگهبانی دهد. همین چیزها بود که باعث تعجبمان می شد وقتی می خواست سوریه برود.

* تاسیس قهوه خانه

بعد از سربازی قرار شد مشغول کار شود. پدرش در بازار آهن مغازه داشت اما نمی خواست پیش او کار کند. می گفت یا رانندگی یا کار پشت میز نشینی. دایی اش وانتی به او داد و در شهرداری یکی از مناطق تهران مشغول شد. بعد از مدتی تصمیم گرفت قهوه خانه بزند. خیلی اهل قهوه خانه بود. هر شب قهوه خانه می رفت. حتی مدتی در یکی از قهوه خانه های کن و سولقان کار می کرد. پدرش بسیار از قلیان کشیدن او بدش می آمد و یک بار او را دعوا کرد که باعث شد مجید دو شب خانه نیاید و در ماشین بخوابد اما همین دو شب مجید که خیلی مهربان بود و بدون ما نمی توانست غذا بخورد. برای ما غذا می خرید و می فرستاد که مثلا با هم غذا بخوریم. بالاخره به خانه برگشت و پدرش هم راضی شد که قهوه خانه بزند. قهوه خانه خوبی زد و همه مایحتاج آن را تأمین کردیم. خیلی مردمدار بود. هفته ای دو بار نیمه شب ما را بیدار می کرد که کله پاچه خریده است.

* قلیان، بس!

خواستگاری هم برایش رفته بودیم. آن زمان سوریه بود. آخرین جملات پدرش در آخرین مکالمه با مجید هم همین بود که پسر طوریت نشود؛ می خواهم برایت زن بگیرم؛ که او هم اطمینان داده بود که طوریم نمی شود و بر می گردم. یک سال قبل از سوریه رفتنش کربلا رفته بود و آنجا از امام حسین(ع) خواسته بود آدم شود و وقتی بازگشته بود حتی قلیان کشیدن را هم کنار گذاشته بود.

*همیشه چاقو در جیبش بود

پیش از سال ۹۳ که مجید به کربلا سفر کرد پسر خیلی شری بود. همیشه چاقو در جیبش بود. خالکوبی داشت. خیلی قلدر بود و همه کوچکترها باید به حرفش گوش می دادند. اما بعد از سفر کربلا تغییر کرد. شاید اهل نماز نبود اما شهادت روزی اش شد چون به بچه یتیم رسیدگی می کرد و دست فقرا را می گرفت و به پدر و مادر خیلی احترام می گذاشت.

* از آلمان به سوریه!

زمانی آمد و اصرار کرد می خواهد برود آلمان و کار کند. تصور می کرد اگر بگوید سوریه ما اجازه نمی دهیم و اگر بگوید آلمان ما مشکلی نداریم. من خیلی مخالفت کردم و گفتم نباید آلمان برود. مدتی بود شب ها خیلی دیر می آمد. شرایطش به گونه ای بود که حتی تصور می کردیم با دختری دوست شده و دیر می آید یا با رفقایش جایی می رود. اما بعدها فهمیدیم که برای آموزشی اعزام به سوریه می رفته است.

* هیئتِ شهیدساز

مرتضی کریمی پاسداری بود که به قهوه خانه مجید می رفت و آنجا با هم آشنا شده و رفاقت پیدا کرده بودند. همین رفاقت هم فکر رفتن به سوریه را به سر مجید انداخت. یک شب مجید به دعوت مرتضی هیئتی رفت که در آن درباره مظلومیت حضرت زینب(س) در سوریه گفته شد که بعدا گفتند مجید آن شب در آن هیئت خیلی تحت تأثیر قرار گرفت. ۴ نفر از آنهایی که همان شب در آن هیئت بودند بعدا در سوریه به شهادت رسیدند و مجید یکی از آنها بود.

*راهی بیمارستان شدم

بالاخره یک شب مجید آمد گفت می خواهد برود سوریه. اجازه ندادم و آنقدر ناراحت شدم که حالم بد شد و مرا بیمارستان بردند.

* یک اصفهانی برای پسرم کتاب نوشت

شهادتش روی رفقایش خیلی تأثیر گذاشت. مرسوم بود که هر یک از پسرهای محل لقبی به خود می دادند اما بعد از شهادت مجید، لقب همه آنها “شهید” شده است. نویسنده ای اصفهانی هم کتابی درباره مجید نوشت که اخیرا رونمایی شد و می گفت از او حاجت گرفته است. حالا بعد از انتشار کتاب، داستان های دیگری از مجید از جاهای دیگر نقل شده که قرار است در چاپ بعدی ۵۰ صفحه به کتاب اضافه شود.

* یکی را شفا داد

بعد از شهادتش کسی آمد گفت چند شب است خواب مجید را می بیند. من درد شدیدی در ناحیه گردن و سر داشتم او به من گفت مجید در خواب به او گفته به مادرم بگو با پتوی من بخوابد. وقتی با پتوی او خوابیدم دردهایم از بین رفت حتی MRI مجدد گرفتم اما هیچ اثری از عوامل درد نبود.

*یک هفته بعد شهید می شوم

مجید خیلی تغییر کرده بود. روزی به من گفت یک خودکار به من بده. گفتم چه می کنی؟ خوابی دیده بود که تعریف نمی کرد. با آهنگی گریه می کرد. به زن‌دایی‌اش گفت اگر من بروم و برنگردم چه؟ از طریق یکی از آشناها زنگ زدیم جایی به ما گفتند خیالتان راحت، همه راه ها برای خارج رفتن مجید بسته شده و نمی تواند سوریه برود. شهید فرامرزی را آورده بودند بهشت زهرا برای تشییع، ما هم رفته بودیم. به عمه اش گفت: عمه من خواب حضرت زهرا(س) را دیده ام و دو هفته دیگر من هم پیش فرامرزی ام. حضرت گفته اند یک هفته بعد از اینکه سوریه بروم شهید می شوم.

*مجید باید برگردد وگرنه اینجا را آتش می زنم!

مجید دو روز بود رفته بود سوریه و ما نمی دانستیم. دوستانش تازه می آمدند اجازه اش را بگیرند در حالی که رفته بود و ما هم اجازه نمی دادیم. دو روز بعد پدرش به پادگان تهرانسر رفت و متوجه شد مجید رفته است که به فرمانده آنجا گفت مجید باید برگردد وگرنه اینجا را آتش می زنم. به حاجی گفتند او را بر می گردانند. شب، مجید عکس هایی از حضورش در حرم برای خواهرش فرستاد و گفت این ها ذخیره آخرت من است. آخر توانستیم با او تماس بگیریم که خیلی ناراحت شد از پیگیری زیاد ما و گفت طوریش نمی شود. بعد از آن هر لحظه زنگ می زد و در جریان حالش بودیم.

* اگر این را بخورید شهید می شوید!

یک شب چغندر پخته بودند که مجید گفته اگر این را بخورید شهید می شوید. بعضی از آنها نخورده بودند. همه آنهایی که خورده بودند شهید شده بودند و آنها که برگشته اند امروز خیلی ناراحت بودند.

*بچه ۱۷ساله که در کما بود را شفا داد

سجاده مجید هنوز بعد از ۲ سال بوی حرم حضرت رقیه(س) را می دهد. بچه ۱۷ساله که در کما بوده را شفا داده است.

پدر مجید:

* ۱۳ نفر را جدا کرد

سیزده دی ماه رسید سوریه. مجید در خان طومان مسئول غذا و پشتیبانی بود. حتی یکی از همرزمانش می گفت غذای خودش را نمی خورد و به بقیه می داد. همیشه به بقیه می گفت که او را هم خط ببرند. روز آخر بعد از یک هفته گفت امشب شب آخر است، مرا هم با خود عملیات ببرید. یکی از فرماندهان به نام شهید حسن امیدواری خواب می بیند که یک گروهی در حرم حضرت زینب صف کشیده اند. یک خانم سه ساله آمد ۱۳ نفر از این گروه را جدا کرد و گفت شماها یک قدم جلو بیایید. همه آن ۱۳ نفر هم شهید شدند.

* از ۱۳ نفری که آن جلو شهید شدند فقط ۵ پیکر برگشت

عملیاتشان در خان‌طومان با چچنی ها بود. مجید چند بار حمله می کند و چند نفر از آنها را می زند. آنها فرار می کنند. از ایرانی ها می ترسیدند. خلوت می شود و نیروهای ایرانی خیلی جلو می روند. جبهه النصره با ۱۵ ماشین پدافند به سمت آنها می روند و آنها را محاصره می کنند که جز کلاش چیزی با خود نداشتند. خمپاره زن آنها هم شهید شده بود. تا ساعت ۱۰ روز ۲۱ دی ماه زنده بودند و بعد شهید می شوند. آخرین تماسش با ما هم ساعت ۷ بود. قرار بود نیروهای ارتش سوریه هم عملیاتی کنند اما نکردند. زخمی ها خود را عقب کشیدند اما از ۱۳ نفری که آن جلو شهید شدند فقط ۲ پیکر برگشت و ۳ پیکر هم بعد از ۶ ماه برگشت اما بقیه برنگشتند.

*مجید از همه جلوتر بود

یکی از رزمندگان می گوید مجید از همه جلوتر بود. مرتضی رفته بود مجید را برگرداند که موشکی به ماشین او اصابت کرده و تکه تکه می شود. یک شهرام نامی هم بود که قضیه را دیده بود؛ می گفت پهلوی مجید تیر خورده بود. چند چچنی را هم زده بود اما بعد نیروهای جبهه النصره به او تیر خلاصی زده و پیکرش را پشت تویوتا انداختند و بردند. بی بی سی بعدا چهار نفر با اسم و عکس معرفی کرد. مجید و مرتضی کریمی و مصطفی چگینی و محمد آژند را اعلام کرد.

*حضرت زینب (س) پاکش می کند!

یکی از فرماندهان می گفت مجید وضو می گرفت و همه دست و بالش خالکوبی بود که فرمانده به او گفته بود مجید این کارها چیه آخه. گفت حضرت زینب(س) فردا پاکش می کند.

انتهای پیام/

عضویت کانال تلگرام در سیاهکل

کلمات کلیدی :

حر مدافع حرمشهید مجید قربانخانیشهید مدافع حرممجید سوزوکیمجید قربانخانی
مطالب مرتبط

پیکر شهید گیلانی مدافع حرم شناسایی شد

شهیدی که صفحات اینستاگرام پر از عکس‌هایش شد

تشییع باشکوه مسن ترین و جوان ترین شهدای مدافع حرم گیلان در رشت+گزارش تصویری

خبر شهادت مدافع گیلانی حریم آل الله “بابک نوری هریس” تائید شد

شهادت شهید مدافع حرم علیرضا نظری تأیید شد+جزئیات

“شهید حججی” تاریخ‌ساز شد/ ثبت بی‌نظیرترین تشییع شهید مدافع‌حرم در تهران

دیدگاه ها

7 ديدگاه قبلا اظهار شده است

  1. همشهری گفت:
    1398-02-12 در 15:51

    بابا چقدر بزرگش میکنید، این که کرامات و معجزاتش نعوذبالله از ائمه معصومین هم ببیشتر شده یه مقدار رعایت بکنید.

     
    پاسخ
    • بنده خدا گفت:
      1398-02-14 در 15:19

      اولا برای توی همشهری که اینقدر کوته فکر و گستاخی و بعد هم برای گردانندگان این سایت که ژست انقلابی می گیرند و نظرات سخیفی مثل این نظر رو تایید می کنند تا مردم ببینند، متاسفم.
      آقای بابایی با شما هستم. لطفا یه جوری رفع رجوعش کن برادر.
      این همشهری نا محترم اگر کمی شعور به خرج میداد باید در مورد سلبریتی های مفت خور و بی خاصیت و فوتبالیستهای زبان دراز این حرفها رو میزد، نه شهیدی که الان همه ایران و شاید بخش بزرگی از دنیا میشناسنش به خاطر تحول روحیش به سمت ائمه اطهار (ع) و شهادت در راه خدا. اگر تو این افراد رو قهرمان نمی دونی حتما شهدای دشت کربلا رو هم نباید بزرگشون کنیم از نظرت که البته برای من پشیزی ارزش نداره این نظر.

       
      پاسخ
    • بنده خدا گفت:
      1398-02-14 در 15:21

      آقای بابایی لطفی بفرمایید و این نظر بنده رو در جواب اون همشهری گستاخ، حتما منتشر کنید. اگر نکنید جواب رو جای دیگه خواهم فرستاد.

       
      پاسخ
    • بنده خدا گفت:
      1398-02-14 در 15:23

      نظر اون … رو هم پاک نکنید چون همه دیدنش و نیازه که جوابی زیرش باشه.

       
      پاسخ
  2. ناشناس گفت:
    1398-02-15 در 00:08

    کسانی این حرفو می زنند که ضعف اعتقاد مذهبی دارند، خیلی ها تو مملکت هستند که جایگاه شهید و شهادت رو. درک نمی کنند.

     
    پاسخ
  3. شفا گفت:
    1398-02-18 در 10:39

    سلام
    پس جایگاه یا من اسمه دوا وذکره شفا کجاست اگر پتوی بنده خدا شفا دهنده شده؟؟

     
    پاسخ
  4. می سی سی پی گفت:
    1399-11-06 در 10:55

    سلام. خدا همشونو رحمت کنه . من خودم فرزند شهیدم. هیچ برنامه تلوزیونی و مصاحبه با خانواده شهید تابحال ندیدم که خانوادش و دوستاش از کراماتش ، اخلاق ، منش ، دستگیری از ضعفا و….نگن، مگه میشه همه شهدا کار درست باشن ؟!
    نوشتین : این شهید شاید نماز نمیخوند ، اما آدم درستی بود!!!تو رو خدا با این حرفا ارزش شهید و شهادت رو به لجن نکشین .
    انسانیت و مسلمانی به دل پاک داشتنه ، اما اگه اصل اطاعت و بندگی نباشه ( انجام واجبات و نماز ) دل پاک هم بدرد نمیخوره.
    این شهید والا مقام هم راضی نیست که شما این مطالب رو بنویسید و خواننده عوام را گمراه کنید. رفتنش به سوریه پنهانی بوده ، شاید به واجباتش هم پنهانی عمل می کرده .
    خلاصه برادرانه بگم:هر چیزی رو از هر کسی شنیدید ننویسید که ابدیت در راهه و با به مسخره کشیدن اعتقادات از هم سفره های بدعت گذاران دین در آخرت نباشید .یاعلی

     
    پاسخ


برای صرف‌نظر کردن از پاسخ‌گویی اینجا را کلیک نمایید.

* دیدگاه‌های ارسال شده توسط شما، حداکثر تا ۲۴ ساعت پس از تأیید توسط پایگاه خبری درسیاهکل منتشر می‌شود.
* پیام‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نمی‌شود.
* پیام‌های به غیر از زبان فارسی یا غیرمرتبط منتشر نمی‌شود.
* پذیرش پیام دلیل بر هم‌نظر بودن پایگاه خبری با نظر منتشر شده نیست.

اخبار برگزیده

مرمت «تی تی کاروانسرای سیاهکل» آغاز شد / رطوبت به بنا آسیب زده است

کسب ۲ مدال طلای مسابقات فیزیک پرورش اندام شرق و غرب گیلان توسط ورزشکار سیاهکلی

اصغر ابراهیم‌نیای سیاهکلی رئیس هیئت کشتی سیاهکل شد

بازدید مسئولان از پروژه بام سبز سیاهکل؛

پروژه بام سبز سیاهکل، گامی مهم در توسعه گردشگری شهرستان

تصادف مرگبار دیگری در جاده سیاهکل به لاهیجان

با آرای ۱۶ حزب اصلاح طلب درسیاهکل؛

اعضای هیئت رئیسه جبهه اصلاحات شهرستان سیاهکل انتخاب شدند

علی علوی دیلمی رئیس شورای اسلامی شهر دیلمان شد

الحاق کامیون بنز ۱۰ تنی به ناوگان عمرانی دهیاری لیش / خرید ۴ دستگاه ماشین‌آلات عمرانی در ۴ سال

شناسنامه صنعتی سیاهکل رونمایی شد/ عزم مسئولان برای حمایت همه‌جانبه از تولید

شهردار سیاهکل:

آسفالت‌ریزی ۴۵ هزار متر مربع از معابر سیاهکل/ برنامه‌ریزی برای بهسازی ۱۰۰ هزار متر مربع دیگر تا پایان سال + تصاویر

  • پربازدید ترین
  • پربحث ترین
  • هفته
  • ماه
  • سال
  • فرمانده انتظامی سیاهکل فرمانده انتظامی آستانه اشرفیه شد

  • کشف و توقیف بیش از هزار لیتر سوخت قاچاق در سیاهکل

  • سیاهکل و چشم انداز تبدیل به قطب بزرگ گردشگری، کوهستانی ایران در شمال شرق گیلان

  • سرهنگ «کمیل ابراهیمی» فرمانده انتظامی شهرستان سیاهکل شد

  • ارمغان احمدی: عملکردمان فراتر از انتظارات بود!

  • درخشش دختران سیاهکل در مسابقات استانی کیک‌بوکسینگ

  • فرمانده انتظامی سیاهکل فرمانده انتظامی آستانه اشرفیه شد

  • بازرسی از مرغ‌فروشی‌های سیاهکل تشدید شد

  • تقدیر از عضو خردسال کتابخانه امام علی دیلمان

  • مقام سوم برای مهدی کوچکی در اویاما

  • مدیر اسبق آب و فاضلاب روستایی شهرستان سیاهکل دار فانی را وداع کرد

  • حرکت دوباره اتوبوس‌ها از سیاهکل به تهران؛ سرویس برگشت از تهران نیز راه افتاد

  • برگزاری رقابت‌های آزاد تکواندو در سیاهکل

  • رها شدن گاومیش در جاده، جان راننده پراید را گرفت

  • موجودی اعتبار کالابرگ با سرشماره V.Refah برای سرپرستان خانوار پیامک می‌شود

  • کسب مقام اول جهانی در پروژه‌های متاورس و هوش مصنوعی توسط تیم ایرانی به سرپرستی یک سیاهکلی

  • پاسخ فرماندار سیاهکل و مدیرکل دامپزشکی گیلان به تلف شدن دام ها در روستای جلیسه

  • تلف شدن بیش از ۳۰۰ راس دام در روستای جلیسه بر اثر بیماری/ لزوم ورود دامپزشکی کل کشور به منطقه

  • تأکید فرماندار بر استقرار دائم دامپزشک در روستای جلیسه

  • «شهید محمدرضا لاجوردی» دومین شهید سیاهکلی مبارزه با تجاوز رژیم صهیونیستی به میهن + تصاویر

  • کسب عنوان کارفرمای نمونه گیلان توسط مدیرعامل شرکت نام آور به شیر سیاهکل

  • مرمت «تی تی کاروانسرای سیاهکل» آغاز شد / رطوبت به بنا آسیب زده است

  • هفته
  • ماه
  • سال
  • کشف و توقیف بیش از هزار لیتر سوخت قاچاق در سیاهکل

  • فرمانده انتظامی سیاهکل فرمانده انتظامی آستانه اشرفیه شد

  • ارمغان احمدی: عملکردمان فراتر از انتظارات بود!

  • سرهنگ «کمیل ابراهیمی» فرمانده انتظامی شهرستان سیاهکل شد

  • سیاهکل و چشم انداز تبدیل به قطب بزرگ گردشگری، کوهستانی ایران در شمال شرق گیلان

  • درخشش دختران سیاهکل در مسابقات استانی کیک‌بوکسینگ

  • قهرمانی فرزاد آریامنش در مسابقات لیگ پومسه کشور

  • نماز جماعت دختران مدرسه سبز سما به امامت امام جمعه سیاهکل

  • حرکت دوباره اتوبوس‌ها از سیاهکل به تهران؛ سرویس برگشت از تهران نیز راه افتاد

  • پویا طالبی نماینده گیلان در کارگروه ملی مشاوران املاک کشور شد

  • پلمب یک واحد خبازی در سیاهکل به‌دلیل تخلفات تکراری

  • بازرسی از مرغ‌فروشی‌های سیاهکل تشدید شد

  • تقدیر از عضو خردسال کتابخانه امام علی دیلمان

  • دفاع چپ آینده‌سازان سیاهکل به ملوان پیوست

  • موجودی اعتبار کالابرگ با سرشماره V.Refah برای سرپرستان خانوار پیامک می‌شود

  • چالش ‌جاده در شمال/ چرا به فکر زیرساخت‌های گیلان نیستید؟

  • حکومت بشار اسد سقوط کرد / آمادگی نخست وزیر سوریه برای واگذاری قدرت

  • اولین شهرآورد فوتبال سیاهکل پس از ۳۶ سال برگزار می شود

  • تصاویری از بارش برف آخرین روزهای پاییز درسیاهکل

  • ۴۰۸۸ واحد صنفی در گیلان پلمپ شدند

  • تنور کم فروشی و گران فروشی نان داغ است

  • افتتاح بیمارستان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی؛ مرکز مدرن در حوزه تشخیص و درمان سرطان

یادداشت ها
امیرحسین جاتن

سیاهکل و چشم انداز تبدیل به قطب بزرگ گردشگری، کوهستانی ایران در شمال شرق گیلان

اباذر کریمی پنابندانی

هوش مصنوعی و سیاهکل؛ فرصتی تازه برای شهری سبز و هوشمند

    • مقام معظم رهبری
    • گیلان
    • سیاسی
    • تبلیغات در سایت
    • نماز جمعه
    • سیاهکل
    • ورزشی
    • مذهبی
    • دیلمان
    • اجتماعی
    • تودیع و معارفه
    • روستاها
    • حوادث
    • معرفی کتاب
    • انتخابات
    • مناطق دیدنی
روز
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۷
۸
۹
۱۰
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۱۷
۱۸
۱۹
۲۰
۲۱
۲۲
۲۳
۲۴
۲۵
۲۶
۲۷
۲۸
۲۹
۳۰
۳۱
ماه
سال
۱۳۹۲
۱۳۹۳
۱۳۹۴
۱۳۹۵
۱۳۹۶
۱۳۹۷
۱۳۹۸
۱۳۹۹
۱۴۰۰
۱۴۰۱
۱۴۰۲
۱۴۰۳
۱۴۰۴
Developed By

کلیه حقوق برای پایگاه خبری درسیاهکل محفوظ است. استفاده از مطالب این پایگاه خبری با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright© www.DarSiahkal.ir 2016 - All rights reserved

↑