-
فرمانده انتظامی سیاهکل فرمانده انتظامی آستانه اشرفیه شد
-
کشف و توقیف بیش از هزار لیتر سوخت قاچاق در سیاهکل
-
سیاهکل و چشم انداز تبدیل به قطب بزرگ گردشگری، کوهستانی ایران در شمال شرق گیلان
-
سرهنگ «کمیل ابراهیمی» فرمانده انتظامی شهرستان سیاهکل شد
-
ارمغان احمدی: عملکردمان فراتر از انتظارات بود!
-
درخشش دختران سیاهکل در مسابقات استانی کیکبوکسینگ
-
فرمانده انتظامی سیاهکل فرمانده انتظامی آستانه اشرفیه شد
-
بازرسی از مرغفروشیهای سیاهکل تشدید شد
-
تقدیر از عضو خردسال کتابخانه امام علی دیلمان
-
مدیر اسبق آب و فاضلاب روستایی شهرستان سیاهکل دار فانی را وداع کرد
-
مقام سوم برای مهدی کوچکی در اویاما
-
حرکت دوباره اتوبوسها از سیاهکل به تهران؛ سرویس برگشت از تهران نیز راه افتاد
-
برگزاری رقابتهای آزاد تکواندو در سیاهکل
-
رها شدن گاومیش در جاده، جان راننده پراید را گرفت
-
موجودی اعتبار کالابرگ با سرشماره V.Refah برای سرپرستان خانوار پیامک میشود
-
کسب مقام اول جهانی در پروژههای متاورس و هوش مصنوعی توسط تیم ایرانی به سرپرستی یک سیاهکلی
-
پاسخ فرماندار سیاهکل و مدیرکل دامپزشکی گیلان به تلف شدن دام ها در روستای جلیسه
-
تلف شدن بیش از ۳۰۰ راس دام در روستای جلیسه بر اثر بیماری/ لزوم ورود دامپزشکی کل کشور به منطقه
-
تأکید فرماندار بر استقرار دائم دامپزشک در روستای جلیسه
-
«شهید محمدرضا لاجوردی» دومین شهید سیاهکلی مبارزه با تجاوز رژیم صهیونیستی به میهن + تصاویر
-
کسب عنوان کارفرمای نمونه گیلان توسط مدیرعامل شرکت نام آور به شیر سیاهکل
-
مرمت «تی تی کاروانسرای سیاهکل» آغاز شد / رطوبت به بنا آسیب زده است

























سلام.
متحیرم آره متحیر. چند وقته تعدادی رو به شکل دیکر میبینم یا شاید خوابم طولانی شده تو خوابم . دیوار مهربانی تبدیل شده به شهر مهربانی. از در و دیوار شهر مهربانی میریزه. آخ نگو نگو تو این ماه اردیبهشت واقعا نسیم خوش بهار هوا مطبوع عطر گلهای بهار نارنج انگار نوید چهار سال زندگی بی رنج رو میده. واقعا این کاندیداها شورای شهر تو همین شهر زندگی میکردند.
بابا طاهر عریان از بی مهربانی دادش در امد گفت :چه خوش بی مهربانی از دو سر بی .کاش بنده خدا زنده بود میدید مهربانی از یک سر هم بی درد سره.
بگذریم الان تو شهر مردمانی از جنس مردم دست بر سینه چنان دولا راست واسه مردم میشند که به جزء چشم چیزی دیگر ازشون نمیشنوی. سلام .مخلصیم.چاکریم. در خدمت هستیم سلام به خانواده محترم برسان. آقا امری باشه درخدمت هستم.
دوست دارم تو شهر بدوم داد بزنم خدایا شکرت .شکر.یکسره سرشون تو موبایله واسه باز کردن گره مشکلات شهروندان . قول. قول… دیگه نگو و نپرس. پدر من چنین قولهای به من نمیده.اگرم پدر قول بده یه پس گردنی هم چاشنیش میکنه.
خلاصه بگذریم به قول بچه ها افتادیم تو گلباغ. امروز میرم یه دفتر چهل برگ از مطبوعاتی آقای بابایی میخرم دیگه به کار از برگ رای گذشته صفحه اول رو مقدمه و خوشامد گوی مینویسم سی وهشت صفحه رو اسم سی و هشت نامزد منو مینویسم.
خنده نکن نامزد من هستند.
صفحه آخر فریاد خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااا متشکرم.