شهید حسين‌ دشمير+تصاویر و دست نوشته

وصیتنامه  شهید:

زندگینامه شهید:

 نخستين‌ عاشق‌ نور از«سياهكل‌»

* شهادت‌ در مقابل‌ غيب‌ است‌،يعني‌ شهود،يعني‌ حضور،يعني‌ گم‌ نشدن‌ اين‌ مفهوم‌ شهادت‌ است‌.«حضرت‌ آيت‌ الله‌ خامنه‌اي‌»

آغاز نامة‌ زندگي‌ شهيد حسين‌ دشمير را در سال‌ 1344نوشته‌اند و انتهايش‌ را سال‌ 1361.مدت‌ هفده‌ سال‌ به‌ صورت‌ امانت‌نزد پدر و مادرش‌ زيست‌. آن‌گاه‌ در تلاطم‌ زندگي‌، دعوت‌ معشوقش‌ را پذيرفت‌ و از امانت‌ رهانيده‌ شد و جوار ملكوت‌ اعلارا براي‌ مرحلة‌ دوم‌ زندگي‌ خود انتخاب‌ نموده‌،صلابت‌ و ايمانش‌ روايتگر حكايت‌ زندگي‌ سراسر افتخار اوست‌.

سنگرهاي‌ حضور عاشقانه‌ و عارفانة‌ شهيد حسين‌ دشمير به‌ ترتيب‌ عبارتند از:

– تحصيل‌ علم‌: دوم‌ دبيرستان‌

– تحصيل‌ عشق‌: پايبندي‌ و تقيّد به‌ مذهب‌ خانواده‌؛ از آغاز خردسالي‌ علاقه‌مندي‌ به‌ فضايل‌ را در دلش‌ جاي‌ داد و همين‌مسئله‌ پايه‌ و ماية‌ حركتش‌ به‌ سوي‌ جلوه‌هاي‌ عشق‌، يعني‌ حضور در مساجد و شركت‌ در اجرا و انجام‌ برنامه‌هاي‌ مذهبي‌،آگاهي‌ و بالا گرفتگي‌ شعورش‌ از عشق‌ را به‌ جايي‌ رساند كه‌ گويندة‌ چنين‌ كلامي‌ شد:

بر شماست‌ اي‌ گلوله‌ها باريدن‌ بگيريد بر بندگان‌ صالح‌ خداي‌ و حقانيت‌ اين‌ انقلاب‌ را به‌ جهانيان‌ بشناسانيد.سرانجام‌ تركش‌ خمپاره‌ در عين‌ خوش‌ِ موسيان‌، وصالش‌ به‌ معشوق‌ را ميسّرساخت‌.

قسمتهايي‌ از كارنامة‌ شهيد:

خانواده‌: شهادت‌ و جانفشاني‌ در راه‌ اسلام‌ بزرگترين‌ آرزويش‌ بود.

اهالي‌ محل‌: بچه‌ آرام‌ وكم‌ حرفي‌ بود. ما هيچ‌ گله‌اي‌ از او نداريم‌.

دوستان‌ و آشنايان‌: به‌ رشته‌ الكترونيك‌ خيلي‌ علاقه‌ داشت‌. نقاشيهاي‌ او بوي‌ عرفان‌ مي‌داد. اشعار عرفاني‌ زيادي‌ را نيززمزمه‌ مي‌كرد.

ديگران‌: مسايل‌ را خوب‌ مي‌فهميد و بيشتر اوقات‌ لبخند به‌ لب‌ داشت‌.

* شهادت‌ هنر مردان‌ خداست‌.

زلزلة‌ جشن‌ تولد

وقتي‌ كه‌ ساعت‌ درس‌ انشاء فرا مي‌رسيد؛ دبير نمي‌دانست‌ با تقاضاي‌ فراوان‌ دانش‌آموزان‌ سال‌ چهارم‌ كه‌ به‌ اصرارمي‌خواستند تا او انشايش‌ را بخواند؛جه‌ كار كند؟ سرانجام‌ هم‌ راضي‌ مي‌شد و مي‌گفت‌: راستش‌ خودم‌ هم‌ بي‌ميل‌ نيستم‌كه‌ به‌ مطالب‌ شيوا و بيان‌ رسايش‌ گوش‌ بدهم‌.

چون‌ خودش‌ كه‌ فوق‌العاده‌ صميمي‌ بود و بچه‌ها مجذوب‌ او بودند و به‌ زحمت‌ از او دل‌ مي‌كندند؛ نوشته‌هايش‌ نيز مهربان‌و صميمي‌ بودند و خواهان‌ فراوان‌ داشتند. به‌ همين‌ جهت‌ علاوه‌ بر اين‌ كه‌ در تمام‌ طول‌ مدت‌ خواندن‌ انشاء كه‌ معمولاًچون‌ اهل‌ مطالعه‌ بود و دامنة‌ اطلاعاتش‌ گسترده‌؛ طولاني‌ مي‌شد و تمام‌ گوش‌ و هوش‌ِ دانش‌آموزان‌ كلاس‌ را در اختيارمي‌گرفت‌؛ پس‌ از پايان‌ ، كف‌ ممتد و با شور و حرارت‌ كلاس‌ و جايزة‌ دبير را نيز نصيب‌ خويش‌ مي‌ساخت‌.

از شما چه‌ پنهان‌! به‌ او كه‌ در درس‌ خواندن‌ جدي‌ و كوشا بود و دوست‌ داشت‌ كه‌ در آينده‌ قاضي‌ دادگستري‌ بشود؛حسوديم‌ مي‌شد ولي‌ به‌ روي‌ خودم‌ نمي‌آوردم‌؛چرا كه‌ دوست‌ نداشتم‌ او كه‌ بسيار حساس‌ و زود رنج‌ بود و تمايلات‌مذهبي‌ داشت‌ از من‌ برنجد و دوستيمان‌ به‌ هم‌ بخورد.

آن‌ روز تا مرا ديد بي‌تأمل‌ گفت‌:

– اگه‌ شلوغش‌ نكني‌ مي‌خوام‌ دعوتت‌ كنم‌ بيايي‌ خونه‌ ما چون‌ ….

توي‌ حرفش‌ دويدم‌ و گفتم‌:

– خوب‌ مباركه‌. به‌ چشم‌ سركار خانم‌! حتماً ميام‌. چون‌ ديدن‌ كسي‌ كه‌ افتخار همسري‌ با شما رو پيدا كرده‌ واقعاً ديدنيه‌!

تصاویر:

کشیده شده توسط شهید

مراسم تشیع جنازه

(مرحوم شیخ احمد دقیق)

گردآوری تصاویر: حبیب الله یگانه