-
فرمانده انتظامی سیاهکل فرمانده انتظامی آستانه اشرفیه شد
-
کشف و توقیف بیش از هزار لیتر سوخت قاچاق در سیاهکل
-
سیاهکل و چشم انداز تبدیل به قطب بزرگ گردشگری، کوهستانی ایران در شمال شرق گیلان
-
سرهنگ «کمیل ابراهیمی» فرمانده انتظامی شهرستان سیاهکل شد
-
ارمغان احمدی: عملکردمان فراتر از انتظارات بود!
-
درخشش دختران سیاهکل در مسابقات استانی کیکبوکسینگ
-
فرمانده انتظامی سیاهکل فرمانده انتظامی آستانه اشرفیه شد
-
بازرسی از مرغفروشیهای سیاهکل تشدید شد
-
تقدیر از عضو خردسال کتابخانه امام علی دیلمان
-
مقام سوم برای مهدی کوچکی در اویاما
-
مدیر اسبق آب و فاضلاب روستایی شهرستان سیاهکل دار فانی را وداع کرد
-
حرکت دوباره اتوبوسها از سیاهکل به تهران؛ سرویس برگشت از تهران نیز راه افتاد
-
برگزاری رقابتهای آزاد تکواندو در سیاهکل
-
رها شدن گاومیش در جاده، جان راننده پراید را گرفت
-
موجودی اعتبار کالابرگ با سرشماره V.Refah برای سرپرستان خانوار پیامک میشود
-
کسب مقام اول جهانی در پروژههای متاورس و هوش مصنوعی توسط تیم ایرانی به سرپرستی یک سیاهکلی
-
پاسخ فرماندار سیاهکل و مدیرکل دامپزشکی گیلان به تلف شدن دام ها در روستای جلیسه
-
تلف شدن بیش از ۳۰۰ راس دام در روستای جلیسه بر اثر بیماری/ لزوم ورود دامپزشکی کل کشور به منطقه
-
تأکید فرماندار بر استقرار دائم دامپزشک در روستای جلیسه
-
«شهید محمدرضا لاجوردی» دومین شهید سیاهکلی مبارزه با تجاوز رژیم صهیونیستی به میهن + تصاویر
-
کسب عنوان کارفرمای نمونه گیلان توسط مدیرعامل شرکت نام آور به شیر سیاهکل
-
مرمت «تی تی کاروانسرای سیاهکل» آغاز شد / رطوبت به بنا آسیب زده است




(عاشورا…. چقدر نامش غریب است)..
برای رد این غربت چه کرده ایم… من و شما…
برای بیان حقیقت عاشورا چه کرده ایم… من و شما…
ما رایت الا جمیلا که گریه ندارد… من و شما چقدر برای خود گریه کرده ایم…
و همه فاصله ها به این است که گفته های دیگران را در قولمان اراجیف می دانیم و گفته لقمان را فراموش کرده ایم که ادب را می توان از بی ادبان نیز آموخت و هم کردار و هم رفتار و ووو
و انتظار تلخ نیست و شیرین است که انتظار است ما را به عشق حقیقی می رساند چون انتظار سازنده است و انتظاری که سازنده نیست انتظار هیچ و خوابی بیش نیست …
آقا جان بیا که ما تشنه بخونیم …
نماز می خواندند و کار می کردند و به خلیفه خود ایمان داشتند و نامه نوشتندو عرض ارادتها و عاشقانه ها سرودند از برای آمدن یارشان …
ولی خونش را ریختند …
آقاجان بیا که کوفیان هنوز برایت نامه ها می نویسند و عاشقانه ها می سرایند…
ولی آهسته می گویمت…
که سفیرت بی یار و یاور مانده است فریاد برمی آورد …
ولی چه کند کسی نمی شنود…
و ما گاهی با نامه گاهی با صدقه گاهی با روضه و گاهی با هیئت و گاهی برای دو رکعت نماز خود را منتظر می دانیم و تو را به مسلخ می کشانیم…
…
..
.
الهی هرچه زودتر توفیق معرفت و شناخت ولی خود را به ما ارزانی دار تا زودتر یاور آن منصور وعده داده شده باشیم.